آنگاه بمردم گفت: معبود شما فقط خداى يگانه است كه علمش بهمه چيز
احاطه دارد. سوره طه: 85، 98.
در الميزان ذيل آيه «فَاذْهَبْفَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ»فرموده:
اين دستور طرد سامرى از جامعه است كه با احدى خلطه نكند و او با كسى
و كسى با او تماس نداشته باشد نه با گرفتن و دادن و نه باسكان دادن و مصاحبت و
گفتگو و غير آن كه لازمه زندگى اجتماعى است و آن از سختترين انواع عقوبت است و
خلاصه آنكه:
تو بايد پيوسته تنها زندگى كنى ...
بقولى اين نفرينى است در حق او و در اثر آن بمرض عقام مبتلا شد هر كه
بوى نزديك ميشد بشدّت تب ميگرفت و هر كه بوى نزديك ميشد ميگفت لا مساس. لا مساس
دستم مزن. دستم مزن و بقولى بوسواس مبتلا شد از هر كس وحشت ميكرد و ميگريخت و
فرياد ميزد: لا مساس ...
بنظر ميايد: اين عذاب ظاهرى مطابق با جنايت او بود يعنى همانطور كه
عدّهاى را از خدا جدا كردى بايد از مردم جدا گردى.
پناه بر خدا از اين دروغ!!!
در تورات سفر خروج باب 24 رفتن موسى بطور نقل شده و در باب 32 ساختن
گوساله را بهارون برادر موسى نسبت ميدهد و گويد: چون قوم ديدند كه موسى از آمدن
تأخير كرد نزد هارون آمده گفتند: بر خيز و براى ما خدايان بساز هارون از طلا ها
گوسالهاى ساخت تا بپرستش آن شروع كردند (باختصار).
هاكس در قاموس خود ذيل «گوساله» بآن
تصريح كرده و در «هارون» گويد: او گوساله را براى اسكات قوم
بساخت و از قراريكه معلوم ميشود هارون به بت مذكور اعتقاد نداشت، بلكه فقط از براى
اسكات قوم ساخته خود بهيچ وجه نگفت: اين خداست ... البته اينها دليل بر ضعف عزم و
سستى رأى و رياى شخص عامل ميباشد ولى خداوند