responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 317

عصا سليمان بزمين افتاده و مردم پى برده‌اند كه او از چندى پيش مرده است.

در تفسير برهان از امام باقر عليه السّلام نقل شده: سليمان بجنّ دستور داد براى او قبّه‌اى از شيشه ساختند. او در قبّه بعصا تكيه كرد بكار جنّ تماشا ميكرد و جنّيان نيز باو مينگريستند.

ناگاه ديد كسى با او در قبّه است! گفت: تو كيستى؟! گفت: آنكسم كه رشوه قبول نكنم و از پادشاهان نترسم، من ملك موتم: آنگاه جان سليمان را ايستاده گرفت مردم باو نگاه ميكردند. يكسال تمام بفرمان او كار ميكردند تا خداوند موريانه را مأمور خوردن عصاى او كرد «فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ ...» اين حديث در الميزان از علل الشرايع نقل شده برهان نيز از صدوق نقل كرده است. يكسال ايستاده ماندن پس از مرگ در تفسير ابن كثير و كشّاف و غيره نيز نقل شده و بقولى موريانه را در چوبى قرار دادند و يك روز آنرا خورد آنرا با عصاى سليمان مقياس كرده دانستند كه يكسال تمام از مرگ سليمان ميگذرد.

چون در تمام اين مدّت جنيان مشغول كار بودند بگمان آنكه سليمان زنده است و بآنها نگاه ميكند، روشن گرديد ادعاى جنّ درباره استراق سمع و دانستن غيب بى جاست و گرنه در طول آنمدّت از مرگ سليمان بى خبر نمى‌ماندند ظاهرا اشخاصى كه با جنّ سر و كار داشتند و خود جنّ با راههائى بمردم وا نمود ميكردند كه غيب را ميدانند.

اين مطلب كه سليمان يكسال همانطور بماند و كسى وارد آنجا نشود و بدنش متغير نشود بعيد بنظر ميرسد و اللّه العالم ولى قرآن صريح است كه عصاى او را موريانه خورد و شايد خانواده او از مردنش با خبر شده ولى براى اينكه امر حكومت پاشيده نشود او را همچنان نگاه داشته بودند تا پوسيدن عصا مطلب را فاش ساخت و شايد مطالب ديگرى در بين بوده‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 317
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست