كه بر ما پوشيده است تعيين يكسال فقط در روايات فريقين است و قرآن
مدت مكث را معين نكرده است.
مخفى نماند در نظر بود مقدارى از افسانهها كه درباره اين پيامبر
عظيم- الشأن گفتهاند نقل شود ولى مقام را نقل آنها مقتضى نشد و نبايد آنها را
باور كرد در عين حال ببعضى اشاره گرديد. ارباب تحقيق خود ميتوانند در كتب مفصل
آنها را ديده و ردّ كنندوَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى.
سلوى:بلدرچين. در اقرب گويد:
پرندهايست سفيد مثل پرنده سمانى مفرد آن سلواة است. در المنجد سفيد
بودن را ننوشته و آنرا با مرغ سمانى يكى دانسته است. در برهان قاطع ذيل لغت «كرك» گويد: مرغى است از تيهو كوچكتر كه بعربى سلوى و بتركى بلدرچين گويند.
بعضى ديگر از لغت نويسان فارسى نيز آنرا ذيل لغت بلدرچين و كرك، آوردهاند. على
هذا احتمال نزديك بيقين آنست كه سلوى همان بلدرچين باشد.
«منّ» ماده آبكى است كه روى بعضى درختها
مىنشيند يعنى: ابر را براى شما سايبان قرار داديم و بر شما منّ و مرغ بلدرچين
فرستاديم. سلوى را عسل نيز معنى كردهاند چنانكه در مجمع و صحاح و اقرب و غيره هم
پرنده و هم عسل گفتهاند. اصل آن از سلو بمعنى آرامش خاطر است. تسليت نيز از همان
ميباشد ذيل هر سه آيه چنين است «كُلُوامِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ ...»و اين مؤيد آنست كه مراد از منّ و سلوى طعام است نه مطلق احسان و
تسلّى خاطر كه گفتهاند.
در تورات فعلى سفر خروج باب 16 بند 13 و در سفر اعداد باب 11 بند 31
و 32 آمدن مرغ سلوى بصحراى سينا ذكر شده كه دو ذراع بالاى