ناگفته نماند طبق آيات بقره خداوند بملائك فهماند كه جانشينى در روى
زمين خواهد آفريد، ملائكه از درك مطلب درمانده و خودشان را لايق چنين امير ديدند و
گفتند «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ
بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ»خداوند آنها را متوجه فرمود كه ساختمان وجود آنها براى چنين امرى
آفريده نشده است گرچه بندگان محترم و مطيع امر خدايند «بَلْعِبادٌ مُكْرَمُونَ. لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ»و چون آدم كارهاى بخصوصى انجام داد
ملائك پى بردند كه كار آدم از آنها ساخته نيست. خداوند فرمود:
پس بآدم خضوع و سجده كنيد.
نظير آنست كه زيد بعمرو بگويد:
حسن رانندگى بلد است و آنرا بهتر ميداند، عمرو بگويد: نه اينطور نيست
من لياقت اينكار دارم آنگاه حسن پيش عمرو ماشينى را طورى براند كه عمرو از آن عاجز
باشد در اين صورت زيد بگويد: حالا به حسن سجده و خضوع كن و اقرار كن كه او بهتر از
تو است بعقيده نگارنده غرض از سجده ملائكه بآدم همين خضوع و اقرار بقابليت و لياقت
خلافت بوده است نه سجود معروف نماز تا بگوئيم: سجده بر غير خدا جايز نيست پس معناى
اين سجده چه بوده است؟
وانگهى سجده معروف نماز در آنوقت نبوده تا درباره آن صحبت شود و قرآن
آنرا بصورت قبول نقل ميكند و اللّه العالم.
در قرآن مجيد بمعبد اهل كتاب نيز مسجد گفته شده مثل «سُبْحانَالَّذِي أَسْرى
بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَالْمَسْجِدِالْحَرامِ إِلَىالْمَسْجِدِالْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ ...»اسراء: 1. ميدانيم كه وقت نزول قرآن مسجد اقصى از معابد اهل كتاب
بود. ايضا آيه «قالَالَّذِينَ غَلَبُوا عَلى
أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْمَسْجِداً»كهف:
21. كه
قضيّه راجع باصحاب كهف و پيش از نزول قرآن است و مراد كليسا است ايضا «وَلِيَدْخُلُواالْمَسْجِدَ»اسراء: 7.