سبط:بفتح (س) انبساط يافتن بآسانى چنانكه راغب گفته است و بكسر (سين) نوه
و فرزند فرزند است مفردات و صحاح و قاموس و اقرب آنرا ولد الولد گفتهاند در نهايه
و مجمع نقل شده
جمع سبط اسباط است و آن پنج بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره بنى
اسرائيل استوَ
ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَالْأَسْباطِ ...بقره:
136.
طبرسى و ديگران و نيز اهل لغت گفتهاند: سبط در اولاد اسحق مثل قبيله
در اولاد اسمعيل است فرزندان اسمعيل را قبائل و فرزندان اسحق را اسباط گفتهاند تا
از همديگر متمايز باشند.
راغب كه معنى اصلى را انبساط ميداند گويد بولد ولد سبط گويند كه گويا
انبساط و امتداد در فروع است.
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَأَسْباطاًأُمَماً ...اعراف: 160. «أَسْباطاً»بدل است از «اثْنَتَيْعَشْرَةَ»و مميّز آن كه «فرقة» باشد
محذوف است و «أُمَماً»حال است
از اسباط يعنى آنها را دوازده فرقه كرديم در حاليكه هر سبط امّتها بودند (جوامع
الجامع) بعضىها اسباط را مميز دانسته و گفتهاند در معنى مفرد است.
در مجمع ذيل آيه 136 بقره گويد:
اسباط مفرد آن سبط است و آنها اولاد يعقوب بن اسحق بن ابراهيماند
دوازده طائفه بودند از دوازده پسر.
ناگفته نماند مراد از اسباط در آيات قرآن يا جماعاتى است كه از
دوازده فرزند يعقوب بدنيا آمدند و يا اشخاص بخصوصى است كه هر يك سبط و ولد الولد
بودهاند زيرا كه سبط بمعنى نوه و جماعت آمده است چنانكه گذشت. آيه 136 بقره و 163
نساء كه