وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ»ق: 9 و 11. «يُخْرِجُالْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ
يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ»روم: 19. ملاحظه ميشود كه قيامت
بروئيدن علفها تشبيه شده همچنين است آيه 57 اعراف و 11 زخرف و 5 و 7 سوره حج.
راه ديگريكه قرآن در اين زمينه نشان ميدهد كيفيت ايجاد تدريجى خود
انسان و قياس آخر باوّل است در جواب آنكه گفت: استخوانهاى پوسيده چگونه زنده ميشود
آمد «قُلْيُحْيِيهَا الَّذِي
أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ»يس: 81. و در جاى ديگر فرموده «وَيَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا.
أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ
شَيْئاً»مريم
66- 67.
در اين زمينه بكتاب معاد از نظر قرآن و علم كه نوشتهام رجوع شود و
نيز به «قيامت» در اين كتاب. اين مخالف با استقلال
روح نيست ولى قرآن از راهى وارد شده كه على فرض اگر استقلال روح را هم انكار كند
ضرر بمعاد نخواهد داشت[1]
ريح:باد. بو. اصل آن روح است واو بياء بدل شده (اقرب) «إِنْيَشَأْ يُسْكِنِالرِّيحَفَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ
عَلى ظَهْرِهِ»شورى: 33. اگر بخواهد باد را ساكن ميكند آنها در پشت دريا از جريان
ميافتد «وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ
قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُرِيحَيُوسُفَ»يوسف: 94. ريح در آيه بمعنى بو است يعنى چون كاروان از مصر جدا شد
پدرشان گفت بوى يوسف را استشمام ميكنم.
در آيه «وَلا تَنازَعُوا
فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَرِيحُكُمْ»انفال: 46. مراد از
[1] ولى استقلال روح از ضروريات دين اسلام است وبسيارى از امهات مسائل اسلامى بسته به وجود روح مستقل است.