سؤال از حقيقت همه آنهاست. در روايات تفسير عياشى فرشتهاى بزرگتر از
جبرئيل و روحيكه در انسان و حيوان است نقل شده از امام باقر و صادق عليهما السلام.
بعضىها آنرا روح انسانى كه قوام بدن با آنست و بعضى جبرئيل، برخى
ملكى از ملائكه، برخى قرآن، بعضى وحى دانسته و اختلاف كردهاند كه آيا سؤال
كنندگان مسلمين بودند، يا كفّار و يا يهود. و نقل شده كه يهود بمشركين گفتند از
جريان اصحاب كهف و ذو القرنين و حقيقت روح از آنحضرت بپرسند اگر از همه جواب داد
بدانند كه پيامبر نيست و اگر روح را مبهم گذاشت بدانند كه حق است.
مراد از اين آيه مؤمنان است و آنها با روحى از جانب خدا تأييد
شدهاند بنظر ميايد مراد از آن نور ايمان باشد كه روح بخصوصى است و در آيات ديگر
بجاى آن «نور» آمده است «أَوَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً
يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ»انعام: 122.
«وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً
تَمْشُونَ بِهِ»حديد:
28. و
شايد منظور از آن ملك باشد كه آمده «إِنَّالَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ
عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا ...»فصلت: 30. اين آيه روشن ميكند كه چون مؤمن در راه خدا استقامت ورزد
ملائكه بر وى نازل شده و دلگرمش ميكنند.
معاد و روح
قرآن بمسئله معاد از راه بخصوصى وارد شده و آخرت را بروئيدن علفها از
تخمها تشبيه ميكند همانطور كه فصل پائيز تخم علفها در زمين پراكنده شده و تخم
حبوبات بدست بشر كاشته ميشود و طول زمستان بحالت خواب در زير خاكها مىمانند و چون
بهار آمده و حرارت و رطوبت بآنها رسيد از درون خود بيدار شده و بحركت آمده و شروع
برشد ميكنند. همانطور ذرات بدن مردگان در بهار قيامت از درون بحركت آمده و
سلولهاى