كتابش خوانده ميشود. از آيه شريفه معلوم ميشود گذشته از نامه فردى كه
همه دارند، براى هر امّت هم يك كتاب عمومى هست و شايد آن راجع بكارهائى است كه
مجموعا انجام ميدهند مثل انتخاب فرد نا شايست يا نظير اجتماع اهل شام بر قتال
صفّين و غيره.
در مجمع البيان فرموده جثى جمع جاثى است يعنى بزانو در آمدگان در
اقرب الموارد آورده:
جُثِيٌبضمّ اوّل و كسر آن هر دو جمعجَاثٍاست يعنى آنها را در كنار جهنّم
حاضر ميكنيم در حاليكه بزانو در آمدگاناند سپس متقيان را نجات ميدهيم و ستمگرانرا
در آن بزانو در آمده ميگذاريم. راغب احتمال داده كهجِثِيًّامفعول مطلق و مصدر باشد يعنى:يَجْثُونَجِثِيّاً.
جحد:انكار با علم (صحاح)وَجَحَدُوابِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّانمل: 14 آيات ما را از روى ظلم و
سركشى انكار و تكذيب كردند ولى دلهايشان بآنها يقين داشت.
اين آيه يكى از مشكلات مهمّ را حلّ ميكند و آن اينكه آدمى از لحاظ
عقل و منطق و دليل بمطلبى يقين ميكند ولى در مقام تسليم قلبى بآنچه يقين كرده
تسليم نميشود و انكار ميكند مثلا معاويه بحقّانيت امير المؤمنين عليه السّلام يقين
داشت ولى تسليم نميشد و اقرار نميكرد و آنرا انكار مىنمود.
شيطان بخدا يقين داشت، و ميگفت «رَبِّبِما أَغْوَيْتَنِي» ... «خَلَقْتَنِيمِنْ نارٍ ...»بروز قيامت
نيز عقيده داشت و ميگفتأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَبه پيامبران نيز معتقد بود و
ميگفتإِلَّا
عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَو ميدانست كه مخلصينى از بندگان خواهند بود، امّا با همه اينها تسليم
نداشت و خدا درباره او فرمودأَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَبقره: 34