مخصوصىاند همچنين مصداق «اجْتَباكُمْ»و شهداء، كه عبارت از ائمّه باشند.
جَثّ:بر
كندن. قطع كردن (اقرب الموارد) در قاموس قطع- كردن يا از ريشه كندن نقل شده استوَ مَثَلُ كَلِمَةٍ
خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍاجْتُثَّتْمِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍابراهيم: 26 حكايت سخن خبيث همچون
درخت پليد است كه از روى زمين كنده شده براى آن قرارى نيست.
در ما قبل اين آيه آمده:مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ. أَصْلُها ثابِتٌ
وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ ...در مجمع البيان كلمه طيّبة را كلمه توحيد و كلمه خبيثه را كلمه شرك و
كفر و در الميزان اوّلى را اعتقاد حقّ و دوّمى را شرك فرموده است.
جثم:جُثُومٌبمعنى سقوط بر روى و يا نشستن بزانوست (مجمع البيان ذيل آيه 67 هود)فَأَصْبَحُوا فِي
دارِهِمْجاثِمِينَاعراف 78 اين كلمه پنج بار در قرآن
مجيد آمده و همه در باره مكذّبين است كه بعذاب الهى گرفتار شدند و در ما قبل همه
كلمه «اصبحوا» آمده است، مراد از آن مردن و از بين
رفتن است النهاية اگر جثوم بمعنى سقوط باشد مراد آنست كه در خانههاى خود افتادند
و مردند و اگر بمعنى نشستن باشد معنى اين است: در خانههاى خود نشستگان و مقيم
شدند و آن استعاره از مرگ است در نهايه آمده:
«نَهَىعَنِالْمُجَثَّمَةِ».
و آن حيوانى است كه در جائى قرار ميدهند و تير ميزنند تا بميرد. در
نهج خطبه 13 در باره مسجد بصره هست:
يعنى گويا مىبينم مسجد بصره را كه در ميان سيل مانده مانند سينه
كشتى يا شتر مرغ نشسته است.
جثى:جُثُوّ: بزانو نشستن در اقرب الموارد هست «جَثَاالرَّجُلُ ...جُثُوّاً: حبس على ركبتيه»وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍجاثِيَةًكُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَاجاثية: 28 هر امّت را بزانو در
آمده مىبينى هر امّت بسوى