مائده: 2 منظور از «حَلَلْتُمْ»خروج از احرام است يعنى چون از احرام خارج شديد پس صيد كنيد ديگر
شكار بر شما حرام نيست.
وَأَحَلَاللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا ...بقره: 275 احلال بمعنى حلال كردن و
رفع ممنوعيّت استوَحَلائِلُأَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ ...نساء: 23 منظور از حليلهها، زنان
پسران صلبى است كه بر شخص حراماند.
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْتَحِلَّةَأَيْمانِكُمْ ...تحريم: 2 تحلّه و تحليل هر دو
مصدراند (مجمع) يعنى خدا باز كردن سوگندها را براى شما معيّن كرده است گويند مراد
از آن كفّاره قسم است.
حلم:بكسر اوّل بردبارى.
ضبط نفس (مفردات) قاموس آنرا بردبارى و عقل گفته است. صحاح نيز آنرا
بردبارى گفته. راغب گويد:
بعضى آنرا عقل گفتهاند ولى معناى اصلى آن عقل نيست بلكه عقل از
مسبّبات آن است يعنى عقل از بردبارى است.
مؤيّد قول راغب آيهفَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍحَلِيمٍصافات: 101 است اين آيه درباره
اسمعيل است و چند آيه بعد از آن، داستان ذبح اسمعيل آمده كه به پدرش گفتسَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ
اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَو آنوقت معلوم شد كه اسمعيل واقعا حليم و بردبار است.
ايضا اگر حليم بمعنى عاقل باشد در آياتى نظيروَ اللَّهُ عَلِيمٌحَلِيمٌنساء: 12 بايد گفت معنى آن «واللّه عليم عاقل» است حال آنكه
عاقل از اسماء حسنى نيست و حتى در دعاى جوشن كبير هم نيامده است با آنكه شامل هزار
اسم ميباشد.
ايضا در نهج البلاغه خطبه 14 هست:
«خَفَّتْعُقُولُكُمْ وَ سَفِهَتْحُلُومُكُمْ».
از مقابله حلوم با عقول معلوم ميشود كه حلم غير از عقل است.