responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 154

يا گوسفندان خود محلّى ميسازد اين شخص چوبها و علفهاى خشكيده را جمع كرده و در ساختن آنمحل بكار ميبرد مثلا آغلى از چوب و علف ميسازد آيه شريفه در باره قوم صالح است يعنى: يك صيحه بر آنها فرستاديم مانند چوبها و علفهاى خشكيده حظيره ساز شدند.

حظّ: نصيب. لِلذَّكَرِ مِثْلُ‌ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ‌ نساء: 11 براى پسر مثل نصيب دو دختر است.

إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ‌ قصص: 79 حقا كه او صاحب نصيب بزرگى از مال دنياست‌ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ‌ مائده: 14 نصيبى و قسمتى را از آنچه تذكّر داده شده بودند، از ياد بردند.

حفد: سرعت در عمل و خدمت. طبرسى فرمايد: اصل حفد سرعت در كار است در دعا آمده‌

«اللَّهُمَّ إِلْيَكَ نَسْعَى وَ نَحْفِدُ».

: خدايا بسوى تو سعى و سرعت ميكنيم.

به اعوان و ياران حفده گويند زيرا كه در پيروى و طاعت سرعت بخرج ميدهند.

وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً نحل: 72 حفده جمع حافد بمعنى خدمتكار است يعنى:

خدا بشما از زنانتان فرزندان و خدمتكاران عطا كرده است اين خدمتكاران از فرزندان‌اند چون فرموده‌ مِنْ أَزْواجِكُمْ‌ و چون حافد بمعنى فرزند فرزند (نوه) نيز آمده شايد مراد از حفده نوه‌ها باشد.

اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.

حفر: كندن. حُفْرَة: گودال‌ وَ كُنْتُمْ عَلى‌ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها آل عمران: 103 در لب گودالى از آتش بوديد از آن نجاتتان داد.

يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي‌ الْحافِرَةِ نازعات: 10 در مجمع گويد: حافره نزد عرب اسم است باوّل شى‌ء و ابتداء كار، جوهرى گفته: گويند بر حافره خود برگشت يعنى براهيكه آمده بود عود كرد.

زمخشرى در فائق و ابن اثير در

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 154
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست