در اين صورت، ابتغاء مرضاة اللّه مقابل رياء و تثبيت در مقابل منّت و
اذيّت بعدى است و اثبات نفس در مرضات اللّه موجب عدم منّت و اذيّت است (اقتباس از
الميزان).
ثُبُور:هلاكت.لا تَدْعُوا الْيَوْمَثُبُوراًواحِداً وَ ادْعُواثُبُوراًكَثِيراًفرقان: 14 امروز يكدفعه وا ثبورا و وا هلاكا نگوئيد و وا ثبورا بسيار
گوئيد زيرا عذاب قطع شدنى نيستفَسَوْفَ يَدْعُواثُبُوراًانشقاق: 11 يعنى آنكه نامهاش از پشت سر داده شده وا هلاكتا و وا
ويلا ميكشد: واى بر من كه هلاك شدم.
وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُمَثْبُوراًاسراء: 102 اى فرعون من تو را هلاك
شده گمان ميكنم.
توبه 46: ليكن خدا خروج آنها را مكروه داشت پس از آن، بازشان داشت.
آن فقط يكبار در قرآن آمده ثلاثى و تفعيل آن هر دو متعدى است (اقرب).
ثُبَة:دسته.
جمع آن ثبات استفَانْفِرُواثُباتٍأَوِ انْفِرُوا جَمِيعاًنساء: 71 دسته دسته بجنگ خارج شويد
و يا همگى كوچ كنيد. آن فقط يكبار در قرآن آمده است در لغت آمده «الثبة: العصبة من الفرسان»
ثَجّ:جارى شدن. در اقرب الموارد آمده: «ثَجَالْمَاءُ و الدَّمُ: سال»ثَجَّاج: آنچه كه بشدت جارى ميشودوَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءًثَجَّاجاًنباء: 14 از فشارندهها (ابرها)
آبى تند و پى در پى نازل كرديم در حديث آمده:
«أَفْضَلُالْحَجِّ الْعَجُفَالثَّجُ».
(مجمع البيان)، بهترين حجّ رفع صوت بتلبيه و سپس جارى كردن خون قربانى
است. فعل ثجّ لازم و متعدّى هر دو آمده است.