آيه شريفه در ملامت مسلمانان است كه در باره اسيران بدر بحضرت رسول
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اصرار كردند كه آنها را نكشد و فديه بگيرد تا وضع
ماليشان بهتر شود ولى حق آن بود كه اسيران كشته شوند تا ديگران بجنگ مسلمين جرئت
ننمايند زيرا آنروز اسلام قوى نشده بود ميبايست كفّار در هول و هراس باشند. بنظرم
جرئت كفّار قريش و راه انداختن جنگ «احد» از
همان آزادى اسيران جنگ بدر سر چشمه گرفت و اگر اسيران بدر كشته ميشدند كفّار بار
ديگر بمدينه لشگركشى نميكردند. بلى آنگاه كه دين قوى شد و آزاد كردن اسيران خطرى
پيش نياورد كشتن آنها شايسته نيست. مراد ازحَتَّىيُثْخِنَفِي الْأَرْضِقدرت و استقرار يافتن دين پيامبر
است كه آزاد كردن دشمن ضررى نداشته باشد. مضمون آيه چنين است:[1]براى هيچ
پيغمبرى نبوده كه اسيران داشته باشد تا آنگاه كه در زمين خود را نيرومند كند شما
متاع دنيا را ميخواهيد و خدا آخرت را، خدا توانا و حكيم است. بعضى آنرا مبالغه در
قتل گفتهاند يعنى:
اوّل پيامبران براى تقويت خود و ارعاب دشمنان مبالغه در قتل ميكنند و
پس از نيرومند شدن اسير ميگيرند ولى اين بنظر درست در نميايد.
ثَرب:ملامت. عتاب.
لاتَثْرِيبَعَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ ...يوسف: 92 يوسف ببرادرانش گفت امروز
بر شما ملامتى (از جانب من) نيست خدا شما را ميآمرزد. على عليه السّلام در نامه
خود به عمر بن ابى سلمه مخزومى كه وى
[1] شرف الدين عاملى اين مطلب را انكار كرده وميگويد: نزول آيه در باره آنهاست كه ميخواستند رسول خدا بعوض جنگ بدر كاروان قريشرا باسارت آورد، و گرنه آنحضرت با فتح بدر نيرومند شده بود، قول ايشان بسيار دلچسباست رجوع شود به «النصّ و الاجتهاد ص 182».