است. طبرسى هم مثل جوهرى نقل كرده. اصل آن چنانكه در «بضع» گفته شد بمعنى قطع است سرمايه را بدان علّت بضاعت گفتهاند كه مقدارى
مخصوص و جدا شده از مال است «هذِهِبِضاعَتُنارُدَّتْ إِلَيْنا»يوسف: 65، اين سرمايهى ماست كه بما برگردانده شد.
بُطؤ:تأخير كردن. راغب تأخير در سير گفته ولى طبرسى و جوهرى و قاموس مطلق
تأخير گفتهاند «وَإِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْلَيُبَطِّئَنَ»نساء:
72، بعضى از شما از خروج بر جهاد تأخير ميكند. مفردات آنرا در آيه،
متعدّى گرفته يعنى: بعضى از شما ديگران را بتأخير وا ميدارد ولى ديگران باب افعال
را از اين مادّه، لازم گرفتهاند. احتمال دارد كه باب افعال در آيه بمعنى تكثير
باشد، يعنى پيوسته تأخير ميكنند، راغب اين احتمال را از ديگران نقل كرده است.
بَطَر: (بر وزن فرس) طغيان.
حيرت. تكبّر. «وَلا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْبَطَراًوَ رِئاءَ النَّاسِ»انفال: 47، نباشيد مانند آنانكه از
ديارشان روى طغيان و خود نمائى بيرون شدند. ابن اثير در نهايه ميگويد: بطر بمعنى
طغيان است، حيرت در مقابل حقّ و تكبر از حقّ نيز گفتهاند در صحاح و قاموس نيز
قريب بآن ذكر شده. راغب آنرا دهشت و خود گم كردن در مقابل شكر و حق نعمت، گفته
است. اين معانى تفاوت چندانى ندارند «وَكَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍبَطِرَتْمَعِيشَتَها فَتِلْكَ
مَساكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ»قصص:
58، چه بسيار قريهها را هلاك كرديم كه در رفاه معاش طغيان كرد، آنست كه
مسكنهايشان كه پس از آنها جز اندكى مسكون نشده «مَعِيشَتَها»در آيهى شريفه منصوب بنزع خافض و فاعلبَطِرَتْ،قريه است يعنى «بطرتفى معيشتها».