آن، روشن و آشكار معنى كردهاند جوهرى در باره آيهى «فَلَمَّاجاءَتْهُمْ آياتُنامُبْصِرَةً»نمل: 13،
از اخفش نقل ميكند كه مبصرة را بينائى دهنده گفته است.
بنظر نگارنده: اين معنى از همه بهتر است و راغب نيز آنرا از بعضى نقل
كرده. على هذا «مبصر» اسم فاعل از باب افعال و متعدى است
و مادّه بصر از اين باب لازم و متعدى هر دو آمده است (رجوع باقرب- الموارد) «نهار» را از آن جهت مبصر گوئيم كه بينائى است «ناقةو آيات» را مبصرة گوئيم زيرا كه بينائى ميدهند و با بصيرت ميكنند.
«فَصَدَّهُمْعَنِ السَّبِيلِ وَ
كانُوامُسْتَبْصِرِينَ»عنكبوت:
38، مجمع- البيان آنرا عقلاء معنى كرده يعنى با آنكه عاقل و متمكن از دقّت و اعمال
نظر بودند شيطان از راه خدا بازشان داشت. صاحب الميزان فرموده:
مراد آن است كه پيش از فريب شيطان اهل توحيد بودند.
بَصَل:پياز. «يُخْرِجْلَنا مِمَّا تُنْبِتُ
الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها ...وَبَصَلِها»بقره: 61،
آن در باره سئوال بنى اسرائيل از موسى آمده است.
بِضع:مقدارى از زمان.
اصل آن بمعنى قطع است (مجمع- البيان) «فَلَبِثَفِي السِّجْنِبِضْعَسِنِينَ»يوسف: 42، پس چند سال در زندان ماند طبرسى فرموده: در معنى بضع
اختلاف كردهاند گويند: آن از سه است تا پنج و گويند از سه است تا هفت و گويند: تا
نه ... و اكثر مفسّرين بر آنند كه مراد از آن در آيه هفت است. قاموس نيز هفت را از
معانى آن شمرده است. «وَهُمْ مِنْ بَعْدِ
غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِيبِضْعِسِنِينَ»روم: 4.
بِضاعت:سرمايه. جوهرى گفته: بضاعت قسمتى از مال است كه براى تجارت اختصاص
داده ميشود، راغب نيز نزديك بآن گفته