اكراهكننده نسبت به وى به عمل مىآيد؛ از اين رو تهديد از اركان
اساسى اكراه محسوب مىشود. با وجود اين، هر نوع تهديدى را نمىتوان براى تحقق
اكراه كافى دانست. تهديدات مورد نظر در اين خصوص، بايد واجد شرايطى باشد. ذيلا به احصاى
اين شرايط و بررسى اجمالى هر كدام مىپردازيم. الف- وعيد و تهديد در اكراه بايد معتنابه باشد؛ به تعبير حقوقدانان
اسلامى، ملجى باشد؛ به نحوى كه بتواند مكره را به موضع اضطرار و ناچارى كشانده،
موجب زوال رضا و محدوديت اختيار او شود. پيش از اين گفته شد كه در اكراه ملجى، خوف
تلف نفس يا نقص عضو و يا ايراد ضرب منتهى به فوت وجود دارد. تهديد مورد نظر در اكراه
نيز بايد از اين گونه باشد. تقدير ميزان تهديد، يك مسأله موضوعى و بنابراين نسبى
است. على هذا ممكن است تهديدى در حق كسى ملجى و در حقّ ديگرى غير ملجى
تلقى شود. ملاك، توانايى جسمى و ميزان مقاومت روحى افراد است و بديهى است كه
افراد از توانايى جسمى و مقاومت روانى يكسان برخوردار نيستند. بنابراين در هر مورد، وضعيت جسمى- روانى مكره، جنسيت، سن، شغل،
موقعيّت اجتماعى، خانوادگى، وضعيّت سلامت، ميزان انفعال و تأثيرپذيرى وى و همچنين
شرايط و اوضاع و احوال وقوع اكراه، موقعيّت اكراهكننده و ارزش آنچه مورد تهديد
اكراهكننده واقع شده به عنوان مسائل موضوعى اكراه، مورد لحاظ واقع مىشوند.
چنانكه پيداست امور و اوصاف مذكور نسبى بوده و از شخصى به شخص ديگر متفاوتاند. نسبيت تهديد و اكراه، مورد تصريح فقها، از جمله سرخسى،[1]محقق حلّى و شيخ
طوسى واقع شده است.[2] ب- تهديد بايد در حال انجام يا قريب الوقوع باشد؛ به نحوى كه در صورت
امتناع و مقاومت مكره، عملى شدن آن هر لحظه متوقع باشد. در غير اين صورت، مكره
فرصت كافى براى رفع تهديد از خود دارد؛ از اين رو اقدام وى به انجام عمل مورد در
خواست[1] سرخسى، المبسوط، ج 24، ص 50.
[2] و هو يختلف بحسب اختلاف المكرهين فى احتمال الاهانه (محقق حلى، شرايع الاسلام، ج 2،ص 53)؛ و هذا يختلف باختلاف المكره (شيخ طوسى، المبسوط فى فقه الاماميه، ج 5، ص 51- 52).