وعيد و تهديد اكراه معنوى يا حسّى را براى تحقق و تأثير اكراه كافى
دانستهاند. از نظر آنان، اكراه عادتا از طريق تهديد به شكنجه و آزار، قتل يا
ايراد ضرب و اعمالى از اين قبيل صورت مىگيرد. اكراه فى الواقع در اثر ترس از وقوع
اعمال مذكور حاصل مىشود؛ نه در اثر اعمال به وقوع پيوسته. در مقابل، يك نظريه
ضعيف در مذهب امام احمد تنها اكراه مادّى يا حسّى را قابل تحقيق و رافع مسئوليت
دانسته است. به موجب اين نظريه، تحقق اكراه مستلزم فعليّت تهديد است و نوعى شكنجه
و آزار يا ايراد ضرب بايد عملا واقع شده باشد تا بتوان شخص رامكره و مبرّاى از مسئوليّت دانست. بنابراين نظريه، صرف تهديد و وعيد براى تحقق
اكراه كافى نيست. مستند اين
نظريه قضيهى اذيت و آزار عمّار است؛ زيرا در اين قضيه، عمّار به صرف تهديد
مشركين، فعل مورد نظر آنان را مرتكب نشد؛ بلكه پس از عملى شدن تهديد آنان چنين
اقدامى نموده است.[1] اين نظريه قابل انتقاد است؛ چرا كه آنچه در اكراه و تحقق آن نقش
اساسى دارد و محور ساير مسائل راجع به آن به شمار مىرود، رعب و هراس حاصل از
تهديد است كه بدون فعليّت يافتن موضوع تهديد نيز در نفس مكره حاصل مىشود. تهديد و
موضوع آن و همچنين فعليّت آن، هيچ كدام مورد نظر نيست. آنچه مورد نظر است نتيجهى
حاصل از تهديد، يعنى ترس و هراس است كه مكره را به سوى ارتكاب جرم مورد نظر اكراهكننده
سوق مىدهد. بديهى است پيدايش ترس و هراس كه كيفيتى است نفسانى، مستلزم فعليّت
موضوع تهديد نيست؛ بلكه همين اندازه كه مكره ظنّ غالب داشته باشد كه در صورت
امتناع، تهديد مكره صورت وقوع به خود خواهد گرفت كافى است. مبحث چهارم: عناصر اكراه اكراه داراى دو عنصر است: تهديد اكراهكننده و ترس ناشى از تهديد. 1. تهديد اكراهكننده اصولا بروز حالت اكراه در شخص اكراه شده ناشى از تهديدى است كه از
سوى[1] عوده، التشريع الجنايى الاسلامى، ج 1،ص 564.