در كتاب تاريخ پزشكى خود بيش از سيصد كتاب مشهور عربى اسم مىبرد كه
تمام آنها از عربى به لاتين ترجمه شده بود و تا قرن پانزدهم تنها اقوالى در نزد
اروپائيان مستند بود كه مأخوذ از مصنفين اسلامى باشد.[1] راجر بيكن، لئوناردوپيز، آرنود دوويلانو، رايمون لولى، سن توماس،
آلبرت كبير و آلفونس دهم كه همه از دانشمندان نامدار هستند يا شاگرد دانشمندان
مسلمان بودند و يا راوى نظرات و اقوال آنها و به گفته رنان، نويسنده و مورخ
فرانسوى آلبرت كبير دانش خود را از بو على سينا فراگرفته بود و فلسفۀ سن
توماس از فلسفۀ ابن رشد مأخوذ بوده است. دانشگاههاى اروپا تا 500 الى 600
سال زير نفوذ علمى مسلمانان بود و حتى در رشتههائى هم كه مسلمانان تبحر زيادى
نداشتند باز به نوشتههاى آنها رجوع مىشد و اين نفوذ علمى در بعضى از رشتهها مثل
طبتا قرن گذشته در
فرانسه باقى بود. لوئى يازدهم
در سال 1473 دستور داد
كه در فلسفه همان تصنيفات ابن رشد و ارسطو در دانشگاهها تدريس شود. در دانشگاههاى ايتاليا مخصوصا دانشگاه «پادو» مسلمين نفوذ بسيارى داشتند و كتب آنها از اعتبار و اهميت مخصوص
برخوردار بود. به گفته
ليبرى اگر اثر تمدّن اسلامى نبود تجديد حيات علمى اروپا چندين قرن عقب مىافتاد. آنچه گفته شد نشانگر اين است كه معارف بشرى و تمدّن امروزى تا چه
پايه مرهون اسلام و مديون تلاش و نبوغ دانشمندان اسلامى است. ولى اعتبار و علو قدر
و ارزش اسلام نه بدين سبب است كه دانشمندان اسلامى سرمايهگذار عمدۀ معارف
امروز انسانى و پايهگذار پيشرفت دانش و فرهنگ جهانى هستند، بلكه اهميت و فضيلت
اسلام در اين است كه تمدنى مستقبل و نظامى قائم به خود و فرهنگى بالنده را پىريزى
نموده كه در هيچ مكتبى نمىتوان نظير آن را پيدا كرد. قانونگذار اين شريعت كه محيط به عواطف و تمايلات بشرى و داناى راز و
رمزهاى درون ناشناختۀ انسانى است، اين آيين را براى تزكيۀ نفوس و
پرورش انسانهاى والا از طريق وحى بر پيامبر خود نازل كرده است؛ تا آدمى به دور از[1] براى تفصيل بيشتر نك: مطالعات تطبيقى در فلسفه اسلامى، سعيد شيخ، ترجمه مصطفى محقق داماد.