بدين ترتيب در اثبات قاعده نفى عسر و حرج نيز اگر گفته شود كه يكى از
مبانى فقهى آن اجماع علماى اسلام بر عدم جواز جعل حكم حرجى است، چنين ادعايى مقبول
نيست؛ زيرا دليل اجماع كنندگان در واقع همان آيات و رواياتى است كه در مباحث قبل
مورد بررسى قرار گرفت. به علاوه چون اكثر علما به اين مسأله اشاره نكردهاند،
ادعاى استقرار چنين اجماعى مشكل و مورد ترديد است. 4. عقل بىترديد اگر عسر و حرج ناشى از يك تكليف، خارج از طاقت انسان باشد و
يا موجب اختلال نظام زندگى فرد و جامعه شود، به حكم عقل چنين حكمى از انسان
برداشته مىشود؛ ولى در بحث از مبناى عقلى قاعدۀ نفى عسر و حرج، بحث از عسر
و حرجى كه از طاقت بشر بيرون باشد و باعث اختلال نظام زندگى شود، به هيچ وجه مطرح
نيست؛ زيرا همانطور كه گفته شده است منظور از عسر و حرج در اين قاعده، عسر و حرجى
است كه در محدوده طاقت بشر است، اما عادتا تحمل آن سخت است و موجب قرار گرفتن مكلف
در تنگنا و مضيقه مىشود. بدين ترتيب در اين موارد، دليل عقل بايد به بيان قبح
چنين تكليفى بپردازد، نه اينكه مثبت نفى احكام خارج از طاقت انسان باشد. در اثبات قاعده نفى عسر و حرج- به عنوان دليل عقلى- به طور كلى به دو
دليل تمسك شده است؛ يكى بناى عقلا و ديگرى قاعده لطف. الف) بناى عقلا. گروهى معتقدند قاعده نفى عسر و حرج قاعدهاى عقلى
است و بناى عقلا مؤيد آن است. ايشان استدلال مىكنند كه تكليف بر هر آنچه موجب
مشقت تحملناپذير باشد، عقلا محال است؛ زيرا انگيزه تكليف، اطاعت و انقياد است و
اين هدف با تكليف به «ما لا يتحمّل» نقض مىشود.[1]به علاوه بيشتر مردم از ترس عقاب و عذاب
خداوند تكاليف را انجام مىدهند و اگر خوف و عقابى نبود، مردم به احكام ملتزم نمىشدند
و نسبت به خداوند عصيان و نافرمانى مىكردند؛ زيرا اكثر مردم در پى[1] قزوينى، ابراهيم؛ ضوابط الاصول؛ مبحث انسداد (بدون شمارۀ صفحه).