4 قاعدۀ نفى عسر و حرج مفهوم عسر و حرج حرج در لغت به معنى ضيق، تنگى، تنگنا، گناه و حرام است. گفتهاند حرج
در اصل به معنى اجتماع و انبوهى شىء است، به گونهاى كه موجب حصول تصور ضيق و
تنگى ميان آن اشيا شود[1]و نيز گفته شده است:
«الحرج المكان الضّيق، الكثير الشجر، الاثم».[2] برخى نيز حرج را به معنى تنگترين تنگنا و «اضيق الضّيق» دانستهاند.[3] در قرآن نيز واژه حرج به معناى ضيق، تنگى، سختى و گناه به كار رفته
است؛ چنان كه خداوند مىفرمايد:«... مٰا يُرِيدُ اللّٰهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ
لٰكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ ...»[4]؛خداوند نمىخواهد شما را در تنگنا و سختى
قرار دهد؛ لكن مىخواهد شما را مطهر كند. در جاى ديگرى از قرآن نيز آمده است:«فَمَنْ يُرِدِ اللّٰهُ أَنْ
يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلٰامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ
صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً ...»[5]و يا:«...
مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ...»[6]كه حرج در
هر دو آيه، به معنى تنگنا و سختى است. برخى مفسران واژه حرج را به تنگى و ضيق معنى كرده و در بعضى موارد،
كنايه از سختى و دشوارى دانسته و گفتهاند: «اى من ضيق بان يكلّفكم ما لا طاقة لكم
به و ما تعجزون عنه»[7]. عدهاى از
جمله ابن جرير، حاكم و ابن مردويه به استناد روايتى از عايشه[1] المفردات فى غريب القرآن؛ ذيل واژه حرج؛ و صفىپور، عبدالرحيم بن عبد الكريم؛ منتهى الارب فى لغة العرب؛ ج 1، ص 234.
[2] قاموس المحيط؛ ذيل واژه حرج.
[3] طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البيان؛ ج 3،ص 362.
[4] مائده، 6.
[5] انعام، 125.
[6] حج، 78.
[7] طريحى، فخر الدين؛ مجمع البحرين؛ ج 2،ص 288.