گفتهاند كه رسول اكرم (ص) هنگام پاسخگويى به مسائل، تصريح فرمودهاند
كه منظور از حرج، «ضيق» است.[1] در پارهاى آيات نيز حرج به معنى گناه به كار رفته است؛ چنان كه
خداوند فرموده است:«لَيْسَ عَلَى الضُّعَفٰاءِ وَ لٰا عَلَى الْمَرْضىٰ
وَ لٰا عَلَى الَّذِينَ لٰا يَجِدُونَ مٰا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ
...»؛[2]يعنى بر
ضعيفان و بيماران و كسانى كه اموال قابل انفاق ندارند، گناهى نيست يا:«لَيْسَ
عَلَى الْأَعْمىٰ حَرَجٌ وَ لٰا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ ...»*؛[3]و يا«مٰا كٰانَ عَلَى النَّبِيِّ
مِنْ حَرَجٍ فِيمٰا فَرَضَ اللّٰهُ لَهُ ...».[4] در روايات نيز واژه حرج به معنى ضيق و تنگى استعمال شده است؛ چنان كه
در روايت ابى بصير آمده است: «ان الدين ليس بمضيّق فانّ اللّه يقولمٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ
مِنْ حَرَجٍ». واژه «عسر» نيز متضاد «يسر» است و در معنى صعب، تنگ، دشوار، بدخويى،
مشكل، سخت و سخت شدن روزگار به كار مىرود. اين واژه در قرآن كريم، به همين معنى
است؛ چنان كه خداوند فرموده است:«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»يا«سَيَجْعَلُ اللّٰهُ
بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً».[5]بدين ترتيب،
معناى عسر عبارت از صعوبت، مشقت و شدت است كه در فارسى از آن به دشوارى و سختى
تعبير مىشود.[6] رابطۀ عسر و حرج بعضى رابطه ميان عسر و حرج را عموم و خصوص مطلق دانسته و گفتهاند:
«عسر اعم و مطلق از حرج و ضيق است؛ زيرا هر ضيقى عسر است، ولى عكس آنكه هر عسرى
ضيق باشد، صادق نيست»؛[7]چنان كه اگر كسى بردۀ خود را الزام كند كه دارويى تلخ بخورد،
گفته مىشود او را در عسر قرار داده است؛ ولى اينكه گفته شود در ضيق واقع شده و[1] طباطبايى (علامه)،محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن؛ ج 14، ص 614.
[2] توبه، 91.
[3] فتح، 17.
[4] احزاب، 38.
[5] طلاق، 7.
[6] لغتنامه دهخدا؛ ذيل واژه عسر.
[7] نراقى، احمد بن محمد؛ عوائد الايام؛ ص 61.