شدن آنها نگه دارد، محسن نيست؛ اما اگر حدوث تلف و ضرر اتفاقى باشد-
آن هم به دليل وقوع حوادث جوى غير قابل پيشبينى- ضمان وجود ندارد. تنها مورد نقض قاعده احسان اين است كه اگر كسى مال لقطهاى را بردارد
و پس از يأس از وصول آن به صاحبش، آن را از طرف صاحب مال صدقه بدهد، فقها گفتهاند
چنانچه مالك پيدا شود، مىتواند مالش را از صدقه دهنده مطالبه كند. ممكن است گفته
شود كه اين مورد، نقض قاعدۀ احسان است؛ زيرا صدقه دهنده با اين اقدام قصد
احسان داشته است. پاسخ اين است كه جواز قانونى براى اقدام به صدقه مقيد به اين شرط
بوده كه صدقه با اين شرط جايز است كه اگر صاحب آن يافت شود، حق مطالبه داشته باشد. بنابراين، عمل محسن با اين قيد محسنانه است؛ يعنى به اين قيد كه در
صورت پيدا شدن صاحب مال، عوض آن را به او بدهد. پس شخصى كه اقدام به صدقه كرده، به
نحو مشروط ضمان آن را به عهده گرفته است. بنابراين، مورد مزبور نقضى بر
قاعدۀ احسان محسوب نمىشود. قصد و واقعيت ترديدى نيست كه احسان از عناوين قصديه است و بدون قصد محقق نمىشود؛
ولى آيا صرف قصد احسان براى تحقق اين عنوان كافى است؟ زيرا چه بسا شخصى به قصد
احسان براى ديگرى كارى انجام مىدهد، در حالى كه در واقع آن كار احسان نيست؛ آيا
مىتوان اين عمل را نيز از مصاديق احسان محسوب كرد؟ به عقيده برخى، عنوان احسان مركب از دو عنصر قصد احسان و تحقق نيكى
است. بنابراين، اگر شخص نيكوكار در تصرف كردن اموال قصد احسان داشته باشد، اما در
واقع عمل او به زيان مالك باشد و يا عكس اين مورد، در هر دو فرض احسان محقق نمىشود
و در نتيجه متصرف ضامن خواهد بود.[1] به نظر مىرسد اگر شخص قصد احسان داشته باشد و عمل او طبق موازين
عقلى و[1] عناوين؛ بدون شماره صفحه، باب مسقطات ضمان.