حق به معناى خاص عبارت است از توانايى خاص براى انجام دادن عملى كه
گاهى به عين و گاهى به عقد و گاهى به شخص تعلّق مىگيرد؛ مانند حق تحجير، حق خيار
و حق قصاص. به موجب اين تعريف هر چند موضوع حق در موارد مختلف يكى از سه چيز
است، ولى متعلق حق در تمام موارد، عملى است كه به يكى از آنها تعلق گرفته است و به
اين علت، با ملك فرق واضحى دارد؛ زيرا ملك احاطه و سلطهاى است كه به خود عين يا
منفعت تعلق مىگيرد. براى نمونه، صاحب حق تحجير حق دارد زمين تحجير شده را احيا
كند تا مالك شود يا صاحب خيار، حق دارد عقد خيارى را فسخ كند، در حالى كه شخص مالك
بر روى ملك سلطۀ كامل و مطلق دارد. اقسام حق در ميان تقسيمات مختلفى كه از حق شده است به نظر مىرسد تقسيم مرحوم
محقق نايينى از همه جامعتر است. به نظر اين بزرگوار، تمام اقسام حق قابل اسقاط
است و آنچه محل بحث است قابليت نقل يا انتقال آن به غير است. از ديدگاه ايشان
اقسام حقوق به شرح زير است: 1. حقوقى كه فقط قابل اسقاط هستند، مثل حق قذف؛ 2. حقوق قابل اسقاط و نقل بلا عوض، مانند حق قسم؛ 3. حقوق قابل اسقاط و نقل اعم از تبرعى و معوض، مثل حق تحجير؛ 4. حقوق قابل اسقاط و انتقال قهرى و در عين حال غير قابل نقل ارادى،
مانند حق خيار كه به وارث منتقل مىشود، ولى به عقيدۀ برخى فقها نقل آن به
ديگرى صحيح نيست.[1] بعضى از حقوق مثل ابوت پدر، ولايت حاكم و حق استمتاع زوج از زوجه كه
نه[1] براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به: منية الطالب (تقريراتدرس آيت الله نايينى)؛ ج 1، ص 42 و طباطبايى يزدى، محمد كاظم؛ حاشيهبر مكاسب؛ ص 55.