قابل اسقاطند و نه قابل نقل و انتقال، با توجه به تعريفى كه از حق به
عمل آمد، حق محسوب نمىشوند و در زمره احكامند. تعريف حكم حكم در لغت به معنى دستور و امر آمر است و در اصطلاح به صورتهاى
مختلفى مورد تعريف قرار گرفته است. از آن جمله گفته شده: «خطاب الشّرع المتعلّق
بافعال المكلّفين»؛ يعنى حكم آن است كه شارع مقدس حكمى تكليفى يا وضعى
دربارۀ فعلى از افعال انسان جعل و اعتبار كند، به اين معنى كه آدمى را از
ارتكاب فعلى ممنوع كند يا به انجام دادن آن وادار كند يا در انجام دادن و ترك آن
اجازه و رخصت دهد (احكام تكليفى)، و يا بر فعل انسان اثرى مترتب كند (احكام وضعى). مواردى كه مفاد حكم شرع اجازه و رخصت در فعل و ترك است، مشابهت زيادى
به حق پيدا مىكند و لذا تبيين دقيق آن ضرورى به نظر مىرسد. ويژگيهاى حكم ويژگيهايى كه مبين ماهيت و حقيقت حكمند عبارتند از: 1. عدم قابليت اسقاط آن از ناحيه اشخاص؛ 2. عدم امكان نقل و انتقال آن به اسباب انتقال قهرى و ارادى؛ 3. عدم امكان تعهد به سلب آن. همان طور كه پيش از اين درباره اقسام و خصوصيات حق گفته شد، حق بر
خلاف حكم، از سوى صاحب حق علاوه بر آنكه قابليت اسقاط دارد و مىتواند به صورت
تبرعى يا معوض اسقاط شود، ممكن است به يكى از اسباب نقل و انتقال به ديگرى منتقل
شود. همچنين امكان تعهد عليه حق نيز وجود دارد؛ به اين معنى كه صاحب حق مىتواند
در قبال دريافت ما به ازا يا به صورت تبرعى و مجانى متعهد شود كه از حق خود
استفاده نكند؛ ولى ويژگيهاى حكم درست بر خلاف حق است؛ نه قابليت اسقاط دارد و نه
امكان نقل و انتقال به اسباب انتقال قهرى، و نه مىتوان عليه آن تعهد كرد.