پيغمبر بر جسد نمازگزارد و به حضرت على فرمود كه خداوند ذمهات را
آزاد سازد چنان كه تو ذمۀ برادرت را آزاد كردى. اين گفته، صراحت دارد كه با
ضمان، ذمۀ مضمون عنه به ضامن منتقل شده و مديون اصلى برى مىشود. 3. حضرت صادق عليه السلام فرمودند: هنگامى كه محمد بن اسامه در بستر مرگ بود، بنى هاشم بر او وارد شدند. پس خطاب به آنها گفت: قرابت و منزلت من نسبت به شما روشن است؛ اما من دينى دارم كه دوست
دارم دين مرا ادا كنيد.
على
بن الحسين (ع) فرمود: ثلث دينت بر عهدۀ من. سپس ساكت شد و حاضران نيز ساكت ماندند. پس حضرت سجاد (ع) فرمود همه دين تو بر عهدۀ من و اضافه
كرد، تنها چيزى كه مانع شد بار اول همۀ دين او را ضمانت كنم، كراهت از اين
موضوع بود كه بگويند بر ديگران سبقت گرفتم.[1] در اين روايت نيز به صراحت ضمانت به معنى پرداخت دين مضمون عنه آمده
است؛ چون اسامه تقاضا مىكند كه دين او را بپردازند و حضرت دين را به عهده مىگيرد
و اين عمل را با كلمه «اضمنه» كه افادۀ انتقال ذمه مىكند، انجام مىدهد. 4. در روايت احتضار عبد الله بن حسن نيز ضمان ناقل ذمه است. روايت چنين است: «عبد الله بن حسن[2]در حالت احتضار بود كه طلبكارانش دور او را
گرفتند و در همان حالت، دين خود را مطالبه كردند. او پاسخ داد كه من چيزى ندارم كه به شما بدهم؛ راضى شويد به ضمانت هر
يك از دو نفر كه مايل باشيد، پسر عمويم على بن حسين يا عبد الله بن جعفر. طلبكاران گفتند: عبد الله بن جعفر هر چند مالدار است، در اداى بدهى سهلانگار است و
آن را طول مىدهد و على بن حسين نيز مالى ندارد، ولى صادق و درست كردار است و نزد
ما محبوبتر است. آنگاه عبد
الله بن حسن شخصى را نزد ايشان روانه ساخت تا جريان را با ايشان در ميان گذارد. آن حضرت فرمود: من ضامن تمام طلبهاى شما مىشوم؛ در حالى كه آن زمان هيچ غلهاى
نداشت. ولى در فصل رسيدن غله[1] همانجا.
[2] عبد الله بن حسن محض را به آن علت كه از پدر و مادر بهامام حسن (ع) منتسب است، محض مىخوانند.