responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 462

و عبداللّه عمر گفت: از پدرم شنيدم كه گفت: حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب را (صلوات اللّه و سلامه عليه) سه چيز بود كه كس را نبود و اگر يكى از آن مرا بودى، دوستى داشتمى از شتران سرخ موى: يكى تزويج فاطمه عليهماالسلام كه رسول صلى الله عليه و آله. همه صحابه را منع كرد و رد، آن گه بدو داد او را. ديگر رايت [پرچم] روز خيبر؛ آن گه كه گفت: لا عطينها رجلاً يحب اللّه و رسوله و يحبه اللّه و رسوله كرارا غير فرارا [آن را به مردى مى دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند، حمله برنده اى كه فرار مى كند].
اصحاب رسول متطاول شدند آن را [به آن دست درازى كردند] و طمع كردند در او. به كس نداد و بدو داد. ديگر اين آيت نجوا كه فرود آمد و منسوخ شد و كس بدو كار نكرد، جز او.

تعجب خدا

رسول صلى الله عليه و آله يك شب نماز شام و خفتن [مغرب و عشا] بگذارد. مردى از ميان صف برخاست و گفت: معاشر المهاجرين والانصار! (اى گروه مهاجرين و انصار) مردى غريبم و درويشم و اين سؤال (گدايى) در نمازگاه رسول مى كنم. مرا طعام دهيد. رسول صلى الله عليه و آله گفت: يا دوست! ذكر غربت مكن كه رگهاى دلم ببريدى! غريبان چهار است: گفتند: يا رسول اللّه ! كدام اند ايشان؟ گفت: مسجدى در ميان قوم كه نماز نكنند، و مصحفى در دست قومى كه بدو قرآن نخوانند، و عالمى در ميان قومى كه احوال او ندانند و تفقد [دلجويى] نكنند، و اسيرى در بلاد روم در ميان كافران كه خداى را ندانند. آن گه گفت: كيست كه مئونت اين مرد كفايت كند تا خداى تعالى در فردوس اعلا او را جاى دهد؟ [چه كسى خرج اين مرد را مى دهد تا خدا او را به بهشت ببرد]. حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام على برخاست و دست سائل گرفت و ببرد به حجره فاطمه عليهاالسلام، و گفت: اى دختر رسول خدا! در كار اين مهمان نظر كن. فاطمه

نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 462
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست