responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 223

گفت : اين درد را نام رجوع است و دوا او را طعام است. تو گرسنه اى و به طعام سير شوى. گفت : طعام از كجا آرم؟ گفت : من تو را از بهشت آنچه سبب آفت و اخراج تو بود از آن ـ و آن گندم است ـ آورده ام، و گندم در پيش تو بنهاد تا راحتت هم از آن جا بود كه رنجت بود. خواست تا گندم بخورد، جبرئيل عليه السلام گفت : اين هم چنين كه بينى خوردنى نيست؛ اين مى ببايد كشتن تا خداى بركت كند در اين، گفت : كِشتن چه باشد؟ گفت : منت بياموزم، و اين به آلت توانى كردن. گفت : آلت از كجا آرم؟ گفت : مَنَتْ بياموزم آلت كردن، آن گه او را آهن آورد و چوب و آتش، و او را آهنگرى و درودگرى بياموخت تا او را آلت بزرگى بساخت. چون آلت تمام كرده بود، گفت : اين گندم بر زمين بفشان و زمين بر شيوان و دانه به خاك بپوش، هم چنان كرد. چون [اين] قراج زمين بِكِشت به آن قراح شد اين رُسته بود. چون آن ديگر برُست، آن پيشين رسيده بود. چون آن ديگر برسيد، آن اول خشك شده بود و به درو آمده.
چون زمين تمام بِكِشت و تخم در آن افكند و از كشتن بپرداخت همه رسيده بود، به يك بار خواست تا بخورد، جبرئيل عليه السلام گفت : اين بِنَشايد خوردن چنين، اين بدرو، بدرويد. خواست تا بخورد، گفت : گرد كن، و بر خرمن نه. چون جمع كرد خواست تا بخورد گفت : نه در پاى گاو خرد كن، خرد كرد، خواست تا بخورد، گفت : نه، بر باد ده تا دانه از كاه جدا شود، بر باد داد و پاك كرد، خواست تا بخورد، گفت : نه، آس كن تا آرد شود. در آسيا آس كرد تا آرد شد، خواست تا بخورد گفت : نه عجين كن، عجين كرد. خواست تا بخورد گفت : نه، بپز به آتش، تنور كرد و به آتش بپخت، چون از تنور برآمد، گفت : اكنون بتوان خوردن كه به حدّ خوردن رسيد. آدم دست دراز كرد و لقمه اى از آن بشكست و در دهان نهاد، هنوز گرم بود دهنش بسوخت. جبرئيل گفت : تعجيل كردى، رها بايست كردن تا سرد شود تا بدانى كه هركس كه در كام خود گامى بردارد، هزار گامش به ناكامى بربايد داشت، چون مقصود حاصل كند و به چنگ آرد خواهد تا در دهن نهد پيش

نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 223
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست