responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 207

صدق نيت

در خبر است كه چون آيت تحريم خَمر آمد، و تحريم خمر مؤكد شد، رسول صلى الله عليه و آلهزجر مى فرمود آن را كه خمر مى خورد، و هر كجا مى يافتند مى ريختند.
يك روز رسول صلى الله عليه و آله در كويى از كوى هاى مدينه مى رفت، برنايى از انصار از آن سو مى آمد قَرابه اى خمر بر سر گرفته چون رسول را بديد بترسيد و متغير شد و مفرّى طلب كرد تا بگريزد يا راه بگرداند، راه نبود. در دل نيت با خداى تعالى رايت كرد و گفت : بار خدايا اگر اين يك بار ديگر پرده فروگذارى، دگر با سَرِ اين خطا نروم. آن گه ترسان و لرزان مى آمد. تا به رسول رسيد، سلام كرد، رسول صلى الله عليه و آلهگفت : اى فلان، چيست اين كه دارى؟ نيارست گفتن كه خمر است، گفت : پاره اى سركه است يا رسول اللّه ! رسول صلى الله عليه و آلهگفت : مرا دِه. او قرابه از سر بگرفت و با دلى خايف و دستى لرزان پاره اى بر دست رسول ريخت. راوى خبر گويد كه : سركه صافى پاكيزه بود. رسول صلى الله عليه و آله از آن بچشيت و ياران بچشيتند. مرد متعجب فرو ماند و گفت : يا رسول اللّه ! به آن خداى كه تو را به حق به خلقان فرستاد كه من خمر در اين قرابه كردم. گفت : راست مى گويى، ولكن چون مرا ديدى در دل چه نيت كردى؟ گفت : توبه نصوح كردم و گفتم : بار خدايا، اگر اين يك بار ديگر مرا رسوا نكنى، با سَرِ مانند اين نروم. گفت : لاجرم چون خداى تعالى از نيت تو صدق شناخت حال بگردانيد و خمر در قَرابه سركه كرد، آن گه اين آيت برخواند : «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» . [1]


[1] همان، ج ۱۱، ص ۱۹۷.

نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 207
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست