نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد جلد : 1 صفحه : 194
عذر ديگر : «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» ، تا بدانى كه براى تو كنيم نه براى خود. عذر ديگر : «أَيَّامًا مَّعْدُودَةً» ، تحقير كار مى كند بر تو تا ترغيب در كار او برى. عذر ديگر : «فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ» . عذر ديگر : «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» . اى عجب به يك تكليفى كه صلاح تو است، از تو هفت عذر خواست هر روز هزار خطا بكنى كه فساد كار توست، و يك عذر نخواهى! [خداوند متعال مى فرمايد :] روزه خاصّ مراست : الصّوْمُ لى وَاَنَا اَجْزِى بِهِ. ... و مورد آيت تسلى و دل خوشى تو است تا تو بدانى كه اول مخاطب به اين خطاب و اول مكلف به اين تكليف تو نه اى، بل پيش از تو اين تكليف بر ديگران بوده است تا تو را داعى باشد به كردن و بر تو سهل آيد و دل خوش باشى، و اين معنى لطف باشد براى آن كه مُسهّل و مُقرب بود از عهد آدم تا به عهد تو كه محمدى، مرا با مكلفان اين خطاب است. [سپس فرمود :] تا شما متقى شوى به فصل روزه و پر خيزى از معاصى، روزه شما را منع مى شود ـ منع شر نه منع خير ـ براى آن كه فصل طاعات لطف باشد مكلف را در اجتناب مُقبَّحات. [1]
زن اعرابى
انس مالك روايت كرد از بلال كه رسول صلى الله عليه و آله يك روز در مسجد مدينه نماز مى كرد تنها، زنى اعرابى بگذشت، خواست تا در قفاى رسول نماز كند در مسجد رفت و دو ركعت نماز در قفاى رسول بكرد و رسول صلى الله عليه و آله ندانست كه كسى در پى او نماز مى كند اين سورت برگرفت. چون به اين آيت رسيد، زن اعرابى نعره اى