responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 195

بزد و بيوفتاد بى هوش، رسول صلى الله عليه و آله سلام باز داد و گفت : آبى بيارى. آبى بياوردند و بر روى او زدند، به هوش آمد. رسول صلى الله عليه و آله گفت : يا اعرابيّه! چه حال است تو را؟ گفت : بگذشتم، تو تنها نماز مى كردى خواستم تا در قفاى تو دو ركعت نماز كنم يا رسول اللّه ، اين كه گفتى : «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ * لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَ بٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ» ، اين كلام خداست يا كلام تو است؟ گفت : لا بل كلام خداست، اعرابيه گفت : واويلاه، هر عضوى از اعضاى بدن من بخشيده خواهد بودن بر درى از درهاى دوزخ؟ رسول صلى الله عليه و آلهگفت : خلقان را بر هر درى از درهاى دوزخ عذاب كنند، عَلى قَدْرِ اَعمالِهِم؛ بر اندازه عمل شان. گفت : يا رسول اللّه ، كه همه را آزاد كردم، هر يكى را بر درى از درهاى دوزخ. جبريل آمد و گفت : يا رسول اللّه ، بشارت ده اعرابيه را كه خداى تعالى درهاى دوزخ بر تو حرام كرد و درهاى بهشت بگشاد بر تو. [1]

زنان بهشتى

اُمّ سلمه رضى الله عنه گفت : رسول اللّه صلى الله عليه و آله را پرسيدم كه : «خَيراتٌ حِسانٌ» چه باشد؟ گفت : خَيراتُ الاَخلاقِ حِسانُ الوُجُوه، نكو خوى، نكو روى باشند... .
در خبر است كه : زنان بهشتى دست در دست نهند و به غناء گويند به آوازى كه خلايق مثل آن نشنيده باشند : نَحْنُ الرّاضيات فلا نَسْخَطَ اَبَدا وَنَحْنُ المُقيمات فَلا نَظْعَنُ اَبَدا وَنْحُ خَيْرات حِسانٌ خُلقِنا لاَزواجٍ الكِرام ؛ ما خشنودانيم كه خشم نگيريم هرگز و مقيمانيم كز اين جا نرويم هرگز و ما زنان آراسته ايم به خصال و جمال، ما را براى مردانى كريم نهاده اند. [2]


[1] همان، ج ۱۱، ص ۳۲۷.

[2] همان، ج ۱۸، ص ۲۸۰.

نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست