نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد جلد : 1 صفحه : 182
خداى تعالى، مواصلتان شان فِى اللّه باشد و مفارق شان فِى اللّه ، و مردى كه او را زنى ذات جمال با خود دعوت كند به فساد، او رها كند او را براى خداى تعالى. و مردى كه به دست راست صدقه اى بدهد از دست چپ پوشيده دارد. و مردى كه در خلوت خداى تعالى را ياد كند از ترس خداى بگريد. و اين عُلُوّ همت كارى عظيم است و در هركس نيابند، و آن را كه آن باشد خود گمان برد كه از او توان گرتر در جهان كس نيست. دنيا و حطام او در چشم او واقعى ندارد و چيزى نسنجد از سر همت خود. اگر به پادشاه نگرد رعيت بيند او را، امير به نزديك او همان و حَشَم به نزديك او همان. ازين قديم جَلَّ جَلالُهُ رسول خود را مدح كرد كه شب معراج چون كَوْن و كاينات بر او عرض كردند، از بلند همتى به گوشه چشم با هيچ ننگريد، عرش با عظمت و كرسىّ با سَعَت و لوح با بَسطت و قلم بر جِريَت و بهشت با نعمت و دوزخ با سطوت، نه به اين طمع كرد و نه از آن بشكوهيد، لاجرم قرآن مجيد [ش] چنين ستود كه: «مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَى» . و آنها كه در دور دولت او بودند، اقتدا بدو كردند و همت بلند داشتند از آن كه از هر كسى بل از هر خسى چيزى خواهند كه در آن، وضع قَدْرِ ايشان باشد، و عمر بر فقر و فاقه به سر بردند و بدان راضى بودند. [1]
در قيامت از پنج چيز پرسند
و در خبر است از صادق عليه السلام كه گفت : هيچ كس نباشد و الا در قيامت از او چند چيز بپرسند : عَنْ عُمْرِهِ فِيما اَفْناهُ، وَعَنْ شَبابِهِ فِيما اَبلاهُ وَعَنْ مالِهِ مِن اَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَاَيْنَ وَضَعَهُ، وَعَنْ وِلايَتِنا اهْل البَيتِ؛ گفت : او را از اين پنج چيز بپرسند، از عمرش كه در