responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 177

داستان اعرابى

اصمعى گفت : روزى از مسجد آدينه بصره مى آمدم در راه اعرابى جِلف جافى مرا پيش آمد، بر شترى نشسته، شمشيرى در بر افگنده [و كمانى به دست گرفته ]به نزديك من رسيد، سلام كرد و مرا گفت : مِمَّن الرَّجُلُ، از كدام قبيله اى؟ گفتم : مِنْ بَنى الاصْمع. مرا گفت : اصمعيى؟ گفتم : آرى. گفت : از كجا مى آيى؟ گفتم از جايى كه در او كلام خداى مى خواندند، گفت : خداى را كلامى است كه آدميان خوانند؟ گفتم : آرى، گفت : چيزى بخوان بر من از آن كلام. من برگرفتم سوره والذّاريات اِلى قولِهِ : «وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» . مرا گفت : يا اصمعى به خداى بر تو كه اين كلام خداست؟ گفتم : آرى به آن خداى كه محمد را به خلق فرستاد كه اين كلام خداست كه بر محمد فرو فرستاد. مرا گفت : مرا بس. آن گه برخاست و شتر را بكشت و با پوست پاره پاره كرد و مرا گفت : يار من نباشد تا به درويشان دهيم. من با او باستادم و آن گوشت ها به درويشان داديم. آن گه تيغ بشكست و كمان در زير خاك كرد و روى در بيابان نهاد و مى گفت : «وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» . من خود را ملامت كردم. گفتم اى نفس سال هاى بسيار است كه تو اين آيت مى دانى و مى خوانى و متّعظ نشدى، و اعرابى جلف به يك بار متعظّ شد. دگر بار نديدم آن اعرابى را تا آن سال كه با رشيد به حج بودم، طواف مى كردم از پس پشت آوازى برآمد كه كسى مرا بخواند به آوازى ضعيف. باز نگريدم اعرابى را ديدم با تنى ضعيف، پوست بر استخوان خشك شده و گونه روى زرد كرده، بر من سلام كرد و مرا از وراى مقام ابراهيم برد و بنشاند و گفت : هم از آن كلام خدا مرا بشنوان. من سوره والذّاريات برگرفتم. چون به اين آيت رسيدم : «وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» . گفت : «وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا» . آن گه مرا گفت : دگر چيست؟ من برخواندم : «فَوَ رَبِّ السَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُو لَحَقٌّ مِّثْلَ مَآ أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ» . نعره اى بزد، و

نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 177
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست