responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 172

اژدها پيكر، چوب ها مجوّف كرده و زيبق در ميان آن كرده و رسن ها به زيبق اندوده، و آن گه زيرزمين مجوّف كرده بودند و در زير آتش بركرده، و چنان ساختند كه وقت چاشتگاه بود... تا آفتاب از بالا تابش و آتش از زير قوت كرد، آن گه موسى را گفتند : «إِمَّآ أَن تُلْقِىَ وَإِمَّآ أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ» . گفت : اَلْقوا شما بيفگنى آنچه خواهى فكند.
ايشان آن چهل خروار چوب و رسن كه داشتند بيفگندند بر اين شكل كه گفتيم. زيبق را از آن جا كه عادت است بر گرماى آفتاب و حرارت آتش ساكن بنماند متحرك شود، چنان [نمود كه مى بخواهد رفتن]، به جنبش درآمدند، چنان كه بعضى بر بعضى مى افتادند. موسى عليه السلام بترسيد، نه از آن ترسيد كه گمان برد كه اين از جنس آن است، ايشان را شبهت حاصل شود. حق تعالى وحى كرد بدو گفت : مترس كه آنچه ايشان نمودند شبهت است و آنچه با تو است حجت است و حجت غالب باشد شبهت را به هرحال.
و وحى كرد به موسى كه : يا موسى عصا بينداز. موسى عليه السلام عصا بينداخت.
... حالى اژدهايى گشت كه هرچه ايشان به يك سال ساخته بودند به يك ساعت فرو برد.
... و فرعون به هزيمت برفت عقل و هوش رميده و آن روز چهارصد نوبت اطلاق افتاد او را پس از آن كه به چهل روز يك بار عادت داشت كه به حاجت بنشستى و چنان شد [كه] در شبانه روزى [تا] به مردان چهل [بار] اطلاق مى بود او را.
... ساحران چون چنان ديدند، به ادنى مايه نظر كه كردند، ايشان را علم حاصل شد كه : آن نه از جنس سحر است، و مانند اين در مقدور بشر نباشد، چه ايشان سال هاى بسيار تعاطى سحر كرده بودند و كيفيت شناخته، ايشان را علم حاصل شد به آن كه معجزى است خارق عادت و او پيغامبر است و آنچه مى گويد راست

نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 172
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست