responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 499

تراشيدن تخت- و تراشيدن غايت نجارت نيست بل در طريق غايت افتاده است- چه غايت آنست كه بعد از تراشيدن حاصل شود- و در عنادش گويند غايت لذت آنست كه- التذاذ حاصل مى‌شود نه آنك منقطع شود- و اين معاند اول نيست- چه آنجا غايت مستقر است و بانتهاى حركت حاصل مى‌آيد- و اينجا مقارن حركت است كه نامستقر است- و همچنين در فلك- يح و در اضداد نگاه كنند تا حد ضد ضد حد هست يا نه- و در جدل اكتساب حد يك ضد از ديگر ضد- چون مشهورتر بود روا دارند- بخلاف آنچه بحسب تحقيق گفته‌ايم- و اين بحقيقت حد لفظى بود نه معنوى- و در ابطال نافع بود- يط و اگر محدود قابل اشد و اضعف بود- بايد كه حد هم چنان بود و به همان نسبت- چه اگر يكى در تزايد بود و ديگر در تناقص حد فاسد بود- چنانك عشق را بشهوت مباشرت حد گويند- و با تزايد عشق شهوت متناقص بود- و نيز باشد كه شدت و ضعف مختلف افتد بحسب اجزاء- چنانك آتش را بالطف اجسام حد گويند- و اسم بزبانه آتش اولى بود- از آنك باتش برق يا سم ستور و الطف بر عكس- و اگر اسم در وقوع بر هر دو متساوى بود حد متساوى نيست- ك و بايد كه- حدود و ملكات و حالات و ديگر اصناف- بحسب اشتقاق متناسب بود- چه اگر حد لذيذ نافع حسى گويند- و لذت نفع حس نبود خطا بود- و باين اعتبار از حد لذت حد فاعلش و حد موصوف باو- و ديگر چيزهائى كه باو متعلق بود معلوم شود- و در متقابلات چون جنسى را مضايفى جنسى بود- نوع را بايد كه مضايفى نوعى بود- مثلا اگر اعتقاد كلى بحسب معتقد كلى بود- اعتقادى خاص بحسب معتقدى خاص تواند بود- و در حد عدم ملكه- از قبول و قابل و زمان غافل نبايد بود- مثلا در حد عمى بايد گفت- عدم بصر بود در آنچه از شان او بود ابصار- در وقتى كه ابصار ممكن بود بعضوى مخصوص- كا و حد چيزهائى كه ماهيت آن مؤلف بود از

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 499
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست