نتيجه
بود يا مشتمل بر آن- و استقراء نيز مفيد حد نتواند بود- چه استقراء حقيقى از اشخاص
محسوس باشد- و اشخاص محسوس را حد نبود چنانك گفتهاند- و نيز در استقراء حدى كه معلوم
شود- يا اول حد يك يك جزوى باشد- بعد از آن آن حد را بنوعى نقل كنند- مانند حكمى كه
باستقراء معلوم شود- يا اول حد نوع بود نشايد كه اول حد جزويات بود- چه حد جزويات مختلف
بايد- و اختلاف بذاتيات نتواند بود- و اگر بود پس منقول بنوع زيادت از يك حد بوده باشد-
و نشايد كه اول حد نوع بود- چه حد نوع اول بر نوع افتد- و بعد از آن بالعرض جزويات
را متناول شود- و محال بود كه نوع و حد نوع- نادانسته تناولش جزويات را معلوم باشد-
اين است بيان آنك هر يكى از اين وجوه- بانفراد طريق اكتساب حد نتواند بود- و اما آنك
انتفاع بهر يكى در اكتساب حد چگونه باشد- بعد از اين بيان كنيم انشاء الله تعالى
فصل
پنجم در آنك طريق اكتساب حد تركيب است
هر
گاه كه معلوم باشد- كه محدود در تحت كدام جنس است از اجناس عاليه- و محمولات ذاتى مقوم
او كه در تحت آن جنس باشد چيست- تمامى آن محمولات جمع كنيم- چه آنچه عامتر بود از محدود-
و چه آنچه مساوى او باشد- و چه آنچه اولى بود و چه آنچه غير اولى بود- و وقوف بر محمولات
ذاتى ممتنع نبود- چه تصور ذاتيات بقوت در تصور ماهيت مندرج بود- پس نگاه كنيم اگر بعضى
از آن محمولات- در ضمن بعضى داخل باشد مكرر حذف كنيم- و اگر مجموع ذاتيات اعم را اسمى
محصل يابيم- آن اسم بجاى آن ذاتيات بنهيم- كه آن جنس قريب محدود باشد- و اگر اسمى محصل
نيابيم- و بعضى را از آن جمله اسمى محصل يابيم- آن اسم بجاى آن بعض بنهيم كه آن جنس
عالى باشد- و همچنين اگر ذاتيات مساوى را اسمى محصل يابيم- آن اسم بجاى آن مجموع بنهيم
كه فصل بود- و اگر اسمى محصل