هـمـچـنـيـن ، تـشويق با ايجاد حالت رضامندى و خوشنودى از كرده خويش ، فرد را به وجد آورده ارزش و اهـمـيـّت كـارى را كـه مـوجـب تشويق وى شده در نظرش بالا مى برد، در نتيجه باعث مى شـود تـا در انـجـام وظـايـف بـعـدى بـهتر، بيشتر و دقيق تر كوشش نموده ، براى پذيرش مسؤ وليتهاى ديگر از خود آمادگى نشان دهد.
نكات اساسى در اعمال تشويق
بـكـارگـيـرى هـر روش تـربـيـتـى ، از جـمـله روش تـشـويـق ، مـسـتـلزم رعـايـت اصول و نكات دقيقى است تا بتوان بهترين و بيشترين نتيجه تربيتى را از آن به دست آورد.
از جـمـله اسـاسـى تـريـن نـكـاتـى كـه در مـورد تـشـويـق بـايـد بـه آن تـوجـه كـرد، رعـايـت اعـتـدال و تـشـخـيـص مـوارد اعـمـال آن اسـت . عـلى (ع ) طـى يـكى از سخنان حكمت آميز خود به اين اصل اساسى اشاره فرموده است :
ستايش بيش از اندازه استحقاق ، چاپلوسى است و كمتر از مقدار شايستگى فرد، عجز و ناتوانى و يا حسد است .
نـكـتـه ديـگـر آن اسـت كـه بـايـد تـوجـه كـرد تـا تـشـويـق در بـرابـر انـجـام وظـايـف مـعـمـول و مـتعارف صورت نگيرد زيرا حالت (مزدورى ) را در فرد ايجاد و يا آن را تقويت مى كـنـد. هـمـچـنـين بايد مواظب بود كه تشويقهايى هم كه در برابر انجام كارهاى مهم و بيش از حد انـتـظـار صـورت مـى گـيـرد، در وى ايـجـاد غـرور، كبر و خودبينى ننمايد و كمكى به رشد يا تقويت ساير رذايل و صفات ناپسند اخلاقى او نشود.
ب ـ تنبيه
يكى ديگر از وظايف و مسؤ وليتهاى الهى انبياء(ع ) مساءله (اِنذار) بوده است .(130)
هـر چـنـد اصـطـلاح (تـبشير) در برخى موارد در خصوص وعده هاى عذاب و مجازات نيز به كار رفـتـه ، ولى در مـورد عـذاب ، اصطلاح خاص (انذار) بيشتر مورد استفاده قرار گرفته است . بـه اين معنى كه پيامبران الهى بر دو نكته اساسى تاءكيد داشته اند: مژده به پاداشهاى نيك در بـرابـر اعـمـال نـيـك و بـر حـذر داشـتـن بـدكـاران از عـواقـب شـومـى كـه بـخـاطـر اعمال ناشايست آنان در انتظارشان مى باشد.
بـه هـمـيـن سـبـب ، مـى بـينيم از جمله وظيفه اى كه در راستاى رسالت پيامبر اكرم (ص ) به وى گوشزد مى شود، مساءله (انذار) است ؛
اى جامه به خود پيچيده ! برخيز و [مردم را نسبت به سرانجام شوم رفتار خود بيم ده !]
معناى تنبيه :
تـنـبيه ، از ماده (نبه ) به معناى بيدار كردن از خواب ، آگاه ساختن ، توجه دادن و برانگيختن اسـت و در اصـطـلاح تـربيتى ، عبارت از روشى است كه مربى به وسيله آن در مواردى خاص ، شاگرد را در برابر انحرافات و كوتاهى هاى وى در امر تربيت ، مجازات مى كند.
ضرورت تنبيه :
آدمـى بـه لحـاظ وجـود كـشـشـهـاى مـخـتـلف درونـى ، در بـرخـورد بـا حـوادث و مـسـايـل زنـدگـى و ظـواهـر دلفريب آن ، همواره در معرض ارتكاب گناه ، تخطّى از مسؤ وليت و وظيفه و بالاخره لغزش و اشتباه است . در چنين شرايطى است كه بايد به طريقى ، جلو سقوط و انـحـطـاط او را كـه سـعادت و رستگارى ديگران را نيز تهديد مى كند، گرفت . آخرين و قطعى ترين وسيله اى كه در اين باره به كار مى آيد، روش تنبيه است .
انواع تنبيه :
وقـتـى صـحـبـت از مـسـاءله تـنـبـيـه مـى شـود، غالباً به موضوع تنبيهات بدنى مى انديشند و حـال آن كـه بـراى يك مربى هوشيار و با تجربه ، راههاى مؤ ثر و متنوعى براى تنبيه وجود دارد كه از بيشترين بازده تربيتى و كمترين اثرات منفى برخوردار باشد، بدون آن كه نيازى به استفاده از تنبيه بدنى پيش آيد.
قرآن كريم ، در مورد تنبيه زنانى كه نسبت به همسران خود حالت ناسازگارى داشته از انجام وظايف همسرى شانه خالى مى كنند، مى فرمايد: