responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 202

ماركس ـ منتقد اجتماعى ـ نيز دين را حامى طبقات ذى نفع و گروه هاى حاكم و در نهايت ضد اخلاق و تعهد اخلاقى معرفى مى كند. هم چنان كه فرويد نيز در «كتاب آينده ى يك پندار»، بر اين باور است كه دين، تعهد اخلاقى را تضعيف مى كند.

ديدگاه اين دو شخصيت نيز از شناخت آن ها نسبت به دين مسيحيت قرون وسطايى زاييده شده است; شناختى كه با اسلام ناب محمدى(صلى الله عليه وآله)سنخيتى ندارد.[10] جيمز راشل و كى نيلسن نيز از تعارض اخلاقى و دين، به اخلاق سكولار منتهى شده اند.

به نظر نگارنده، علاوه بر سستى ادله ى طرف داران اين روى كرد، اخلاق سكولار، گرفتار آفت هاى متعددى است:

اولا

اخلاق سكولار، انسان را به خود خواهى وخود گرايى مى اندازد و فرد سكولار را مجاز مى كند كه نسبت به سعادت ديگران بى اهميت باشد و آن جا كه منافع افراد را در تزاحم ببيند، عمل به انصاف و عدالت را بىوجه پندارد;

ثانياً

اگر اخلاق ريشه در دين نداشته باشد، روشى براى كشف ارزش هاى اخلاقى باقى نمى ماند; زيرا شهود و فطرت انسان ها در كشف اخلاقيات، گرفتار تعارض مى گردد;

ثالثاً

ضمانت اجرايى اخلاق، تنها با اعتقاد و ايمان به خدا و حيات اخروى تحقق پذير است.

ديدگاه هاى انديشمندان اسلامى

1.ديدگاه عدليه و غير عدليه و نظريه هاى استنتاج و عدم استنتاج اخلاق از دين

متكلّمان و حكماى اسلامى، از رابطه ى دين و اخلاق به تناسب از بحث حسن و قبح شرعى يا عقلى سخن گفته اند و به طور كلى به دو دسته ى اساسى عدليه و غير عدليه تقسيم شده اند; عدليه بر آن باورند كه انسان ها فقط توان درك برخى از اصول اخلاقى را دارند و ساير گزاره هاى اخلاقى و حسن و قبح افعال را بايد از طريق كتاب و سنّت به دست آورد; گرچه حسن و قبح، ذاتى افعال باشد; پس سعادت نهايى انسان ها، در گرو عمل كردن به احكام عقلى و شرعى اخلاقى است. اين نظريه كه پاره اى از عالمان مسيحى نيز به آن دل بسته اند، به معتزله از اهل سنّت و متفكّران شيعه استناد دارد.

در مقابل، ديدگاه اشاعره و غير عدليه است كه نظريه ى تقدّم اخلاق بر دين را نمى پذيرد و اخلاق را در مقام ثبوت و اثبات جزء دين و استنتاج شده از دين مى داند.

مشرب اشاعره كه بيان گر حسن و قبح شرعى است به دو صورت قابل تبيين است:

الف. صورت استنتاج;

ب. صورت عينيت; بدين معنا وقتى كه خداوند دستور مى دهد كه فلان عمل را انجام دهيد، آيا از اين جمله مى توان نتيجه گرفت كه مكلّفان اخلاقاً بايد آن عمل را انجام دهند; يا اين كه هر دو عبارت هم معنا هستند; يعنى گزاره هاى ارزشى و توصيه اى در اخلاق، معادل گزاره هاى توصيفى در دين هستند. براى روشن شدن اين دو نظريه، لازم است بحث حسن و قبح از ديدگاه عدليه و غير عدليه را بررسى كنيم.

مسئله ى حسن و قبح ذاتى و عقلى، از مباحث مهمّى است كه خاست گاه كلامى، اخلاقى و اصولى دارد و به عنوان قاعده ى اساسى در حل و فصل بسيارى از مسائل قرار مى گيرد. مباحث ملازمات و استلزامات عقلى در اصول فقه، جاودانگى و پايدارى ارزش هاى اصيل انسان در علم اخلاق و مسائل مهم كلامى از جمله وجوب تكليف، حسن عقاب الهى، لزوم بعثت انبيا و... در علم كلام به اين مسئله مبتنى اند.

ريشه ى اصلى مسئله ى حسن و قبح عقلى، در فلسفه ى يونان باستان دوانده شده است; آن جا كه حكمت را به نظرى و عملى تقسيم نموده و اخلاق را شاخه اى از حكمت عملى شمرده اند و استقلال حسن و قبح و ارزش هاى اخلاقى را مطرح ساخته اند.

متكلّمان اسلامى نيز در بحث حكمت و عدل الهى، به بحث حسن و قبح عقلى پرداخته و اين پرسش را مطرح ساخته اند كه آيا خرد بشر، توان درك و داورى حسن و قبح افعال را دارد يا نه؟

و حل اين مسئله را كليد معماى آن مسائل كلامى دانستند.[11] براى توضيح بيش تر اين نظريه، توجه به نكات ذيل لازم است:

مسئله ى حسن و قبح، در دو مقام اثبات و ثبوت مطرح مى شود; در مقام ثبوت، از حسن و قبح ذاتى و در مقام اثبات از حسن و قبح عقلى سخن مى آيد. در مقام نخست، پرسش آن است كه آيا افعال، ذاتاً و در مقام واقع، به حسن و قبح متصف مى شوند؟

و در مقام دوم، از شناخت شناسى و توان عقل در ادراك حسن و قبح افعال پرسش مى شود.

محققان در زمينه ى اين كه ذاتى، در عنوان حسن و قبح، به معناى ذاتىِ كليات خمس نيست; يعنى حسن و قبح، جنس يا فصل و يا نوع براى افعال نمى باشد، اتفاق نظر دارند.

نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 202
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست