نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 455
تفسير:
در اين آيات به چند قسمت از احكام خرافى بت پرستان كه حكايت از كوتاهى سطح فكر
آنها مىكند اشاره شده است و بحث آيات قبل را تكميل مىنمايد.
نخست مىگويد بت پرستان مىگفتند:" اين قسمت از چهار پايان و زراعت كه
مخصوص بتها است و سهم آنها مىباشد به طور كلى براى همه ممنوع است، مگر آنهايى كه
ما مىخواهيم" و به پندار آنها تنها بر اين دسته حلال بود نه بر ديگران (وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها
إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ).
و منظورشان همان خدمه و متوليان بت و بتخانه بود تنها اين دسته بودند كه به
پندار آنها حق داشتند از سهم بتها بخورند.
و از اين بيان نتيجه مىگيريم كه اين قسمت از آيه در حقيقت اشاره به چگونگى
مصرف سهمى است كه براى بتها از زراعت و چهار پايان قرار مىدادند، كه شرح آن در دو
آيه قبل گذشت.
كلمه" حجر" (بر وزن شعر) در اصل به معنى ممنوع ساختن است و همانطور
كه" راغب" در كتاب" مفردات" گفته است بعيد نيست از ماده"
حجاره" به معنى سنگ گرفته شده باشد زيرا هنگامى كه مىخواستند محوطهاى را
ممنوع اعلام كنند، اطراف آن را سنگچين مىكردند و اينكه به" حجر
اسماعيل" اين كلمه اطلاق شده است به خاطر آن است كه به وسيله ديوار سنگى
مخصوصى از ساير قسمتهاى مسجد الحرام جدا شده است. به همين مناسبت گاهى به"
عقل" حجر گفته مىشود زيرا انسان را از كارهاى خلاف منع مىكند، و هر گاه كسى
زير نظر و تحت حمايت ديگرى قرار بگيرد مىگويند در حجر
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 455