نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 244
را با هم" عقد" ميگويند، سپس از اين معنى حسى به مفهوم معنوى انتقال
يافته و به هر گونه عهد و پيمان،" عقد" گفته ميشود، منتها طبق تصريح
جمعى از فقهاء و مفسران، عقد مفهومى محدودتر از عهد دارد، زيرا عقد به پيمانهايى
گفته مىشود كه استحكام كافى دارد، نه به هر پيمان و اگر در بعضى از"
روايات" و" عبارات مفسران"،" عقد" و" عهد" به
يك معنى آمده است منافات با آنچه گفتيم ندارد زيرا منظور تفسير اجمالى اين دو كلمه
بوده نه بيان جزئيات آن.
و با توجه به اينكه" العقود"- به اصطلاح-" جمع محلى به الف و
لام" است و مفيد عموم مىباشد، و جمله نيز كاملا مطلق است، آيه فوق دليل بر
وجوب وفا به تمام پيمانهايى است كه ميان افراد انسان با يكديگر، و يا افراد انسان
با خدا، بطور محكم بسته مىشود، و به اين ترتيب تمام پيمانهاى الهى و انسانى و
پيمانهاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى و تجارى و زناشويى و مانند آن را در بر
مىگيرد و يك مفهوم كاملا وسيع دارد كه به تمام جنبههاى زندگى انسان اعم از عقيده
و عمل ناظر است. از پيمانهاى فطرى و توحيدى گرفته تا پيمانهايى كه مردم بر سر
مسائل مختلف زندگى با هم مىبندند.
در تفسير" روح المعانى" از راغب چنين نقل شده كه" عقد" با
توجه بوضع طرفين، سه نوع است گاهى عقد در ميان خدا و بنده، و گاهى در ميان انسان و
خودش، و گاهى در ميان او و ساير افراد بشر بسته مىشود [1] (البته تمام اين سه نوع عقد داراى دو طرف است
منتها در آنجا كه خودش با خودش پيمان مىبندد، خويشتن را بمنزله دو شخص كه طرفين
پيمانند فرض مىكند).
بهر حال مفهوم آيه بقدرى وسيع است كه عهد و پيمانهايى را كه مسلمانان با غير
مسلمانان مىبندند نيز شامل مىشود.