نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 21
(وَ تَكُونُ الْجِبالُ
كَالْعِهْنِ).
"
مهل" (بر وزن قفل) به معنى فلز گداخته است، و گاه به معنى درد خاصى است كه در
روغن زيتون تهنشين مىشود، و در اينجا مناسب همان معنى اول است، هر چند در مقام
تشبيه تفاوت چندانى با هم ندارند.
"
عهن" به معنى پشم زده شدهاى است كه رنگين باشد.
آرى در آن
روز آسمانها از هم متلاشى و ذوب مىشود، و كوهها درهم كوبيده و خرد و سپس با تند
بادى در فضا پراكنده مىگردد، همچون پشمى كه تند باد آن را با خود ببرد و چون
كوهها رنگهاى مختلفى دارند تشبيه به پشمهاى رنگين شدهاند، و بعد از اين ويرانى،
جهانى نوين ايجاد مىگردد، و انسانها حيات نوين خود را از سر مىگيرند.
***
هنگامى
كه رستاخيز در آن جهان نو بر پا مىشود آن چنان وضع حساب و رسيدگى به اعمال
وحشتناك است كه همه در فكر خويشند، احدى به ديگرى نمىپردازد، و هيچ دوست گرم و
صميمى سراغ دوستش را نمىگيرد" (وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ
حَمِيماً) [1] همه به خود مشغولند، و هر كس در فكر نجات خويش
است، همانگونه كه در آيه 37 عبس آمده است: لِكُلِّ
امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ:" هر
يك از آنها آن روز چنان گرفتارى دارد كه تمام فكر او را به خود مشغول مىكند"
[2]
[1]" حميم" چنان كه قبلا نيز اشاره
كردهايم در اصل به معنى آب داغ و سوزان است، سپس به دوستان گرم و بسيار صميمى نيز
اطلاق شده است.
[2] براى آيه فوق تفسيرهاى ديگرى نيز ذكر شده،
از جمله اينكه هيچكس از حال ديگرى سؤال نمىكند، زيرا وضع همه از چهرههايشان روشن
است، و آنجا كه عيان است چه حاجتى به بيان است؟ ديگر اينكه هيچكس از ديگرى
نمىخواهد كه او مسئوليت اعمالش را بپذيرد چرا كه امكانپذير نيست ولى صحيح همان
تفسير بالا است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 21