نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 151
مخاطبين در اين روايات مختلف بودند، آنها كه استعداد و آمادگى پذيرش مساله علم
غيب را در باره امامان داشتند حق مطلب به آنها گفته مىشد، ولى در برابر افراد
مخالف يا ضعيف و كم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح مىگشت.
مثلا در حديثى مىخوانيم كه ابو بصير و چند تن از ياران بزرگ امام صادق ع در
مجلسى بودند امام غضبناك وارد مجلس شد هنگامى كه نشست در حضور جمع فرمود:
يا عجبا لاقوام يزعمون انا نعلم الغيب! ما يعلم الغيب الا اللَّه عز و جل، لقد
هممت بضرب جاريتى فلانة، فهربت منى فما علمت فى اى بيوت الدار هى
:" عجيب است كه عدهاى گمان مىكنند ما علم غيب داريم، هيچكس جز خداوند
متعال از غيب آگاه نيست، من الان مىخواستم كنيزم را تاديب كنم از دست من گريخت،
ندانستم در كداميك از اطاقهاى خانه است"!! [1] راوى حديث مىگويد: هنگامى كه امام ع از مجلس
برخاست من و بعضى ديگر از ياران حضرت وارد اندرون منزل شديم و گفتيم: فدايت شويم
شما در باره كنيزتان چنين گفتى، در حالى كه ما مىدانيم شما علوم زيادى داريد و ما
نامى از علم غيب نمىبريم؟
امام ع سپس شرحى در اين زمينه داد كه مفهومش آگاهى او بر اسرار غيب بود.
واضح است كه در آن مجلس افرادى بودهاند كه آمادگى و استعداد لازم براى درك
اين معانى و معرفت مقام امام نداشتند.
بايد توجه داشت كه اين طرق پنجگانه منافاتى با هم ندارند و همه آنها مىتواند
صادق باشد (دقت كنيد).
***
[1]" اصول كافى" جلد 1 باب
نادر فيه ذكر الغيب حديث 3.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 151