"
ناقه" همان شتر مادهاى كه به عنوان معجزه صالح فرستاده شد مسلما يك ناقه
معمولى نبود، بلكه داراى ويژگيهاى خارقالعادهاى بود، از جمله اينكه طبق روايت
مشهورى اين ناقه از دل صخرهاى از كوه برآمد، تا معجزه گويايى در برابر منكران
لجوج باشد.
"
فتنه" چنان كه قبلا نيز گفتهايم به معنى بردن طلا در بوته و آتش براى روشن
ساختن ميزان خلوص آن است، سپس به هر گونه آزمايش و امتحان اطلاق شده.
***
روشن است
كه قوم ثمود در اينجا در برابر آزمايش بزرگى قرار گرفتند، لذا در آيه بعد مىافزايد:"
به صالح گفتيم به آنها خبر ده كه آب قريه بايد در ميان آنها تقسيم شود (يك روز از
براى ناقه، و يك روز براى اهل قريه) و هر كدام از آنها در نوبت خود بايد حضور يابد
و ديگر مزاحم او نشود" (وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ
قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ)
[1] گرچه قرآن در اين زمينه توضيحى بيش از اين نداده است، ولى بسيارى از
مفسران گفتهاند كه ناقه صالح روزى كه نوبت او بود تمام آب را مىنوشيد، ولى بعضى
ديگر گفتهاند وضع و هيئت آن طورى بود كه وقتى كنار آب مىآمد حيوانات ديگر فرار
مىكردند و نزديك نمىشدند، و لذا چارهاى جز اين نبود كه يك روز آب را در اختيار
ناقه قرار دهند، و روز ديگر را در اختيار خودشان.
[1]" محتضر" اسم مفعول از ماده"
حضور" است، و" شرب" به معنى سهم و نوبت آب است، بنا بر اين
جمله" كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ" مفهومش
اين است كه هر نوبتى صاحبش نزد آن حاضر مىشود و ديگرى حق حضور و مزاحمت را ندارد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 54