نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 277
افكند از قعر آب نقش روى آن خوانده مىشد!، ولى به قدرى سرد بود كه هيچكس
نمىتوانست دست خود را در آب فرو برد.
در اين هنگام ماهى نسبتا بزرگى به اندازه يك ذراع ظاهر گشت، گويى يكپارچه نقره
بود، مامون گفت هر كس آن را بگيرد، شمشيرى به او جايزه مىدهم، بعضى از خدمتكاران
پيشدستى كردند، و آن را گرفتند، هنگامى كه نزديك مامون آوردند ماهى تكانى خورد و
از دست خدمتكار او بيرون پريد، و مانند قطعه سنگى در آب افتاد و مختصر آبى بر سينه
و گلو و شانههاى مامون پاشيد، به طورى كه لباسش تر شد، خدمتكار بار ديگر پائين
رفت و ماهى را گرفت و در مقابل مامون در دستمالى گذارد در حالى كه تكان مىخورد،
مامون گفت: الان بايد آن را سرخ و آماده كنيد.
اما ناگهان لرزهاى بر اندام او افتاد به طورى كه قادر بر حركت نبود، او را با
لحافهاى متعدد پوشاندند اما باز مىلرزيد و فرياد مىكشيد:" سرما،
سرما"! براى او آتش افروختند، باز فريادش از سرما بلند بود، ماهى را سرخ كرده
براى او آوردند، اما او حتى قادر نبود از آن بچشد، هنگامى كه حالش سختتر شد
از" بختيشوع" و" ابن ماسويه" (كه هر دو از اطباء دربار مامون
بودند) درخواست كمك كرد، در حالى كه در سكرات مرگ بود، بختيشوع يك دست او را گرفت
و ابن ماسويه دست ديگرش را، ديدند نبض او كاملا از اعتدال خارج شده، و خبر از فنا
و نابودى و از هم پاشيدگى نظام جسمانى او مىدهد، در اين حال عرق مخصوصى از بدن او
تراوش مىكرد كه لزج و چسبنده مانند روغن بود! و اين دو طبيب در حال او فرو ماندند
و اعتراف كردند كه چنين چيزى را در كتب طبى هرگز نخواندهاند، ولى هر چه هست دليل
بر نزديك شدن مرگ او است.
حال مامون سختتر شد، گفت مرا به نقطه بلندى ببريد كه مشرف
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 277