responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 23  صفحه : 278

بر لشكرم باشد تا وضع آنها را بررسى كنم، و در اين هنگام شب فرا رسيد، هنگامى كه از آن نقطه به خيمه‌ها و لشكر خود و آتشهاى بسيار زيادى كه برافروخته بودند نگاه كرد گفت: يا من لا يزول ملكه ارحم من قد زال ملكه:

" اى خدايى كه هرگز حكومتت زوال نمى‌پذيرد به كسى رحم كن كه حكومتش رو به زوال است" بعد او را به بسترش آوردند و كسى را كنار او نشاندند كه شهادتين بر زبانش بگذارد، و چون گوشش سنگين شده بود آن مرد صدايش را بلند كرد" ابن ماسويه" گفت: فرياد نزن به خدا سوگند او در اين لحظه فرقى بين" خدا" و" مانى" نمى‌گذارد!.

در اين هنگام مامون چشمش را باز كرد و چنان حدقه‌ها از هم باز و سرخ شده بود كه سابقه نداشت، مى‌خواست با دستش بر ابن ماسويه بكوبد اما نتوانست، مى‌خواست سخن تندى بگويد اما قدرت نداشت، در همان ساعت جان سپرد [1] ممكن است بيمارى او سابقه قبلى داشته و يا به گفته بعضى از مورخان هر كسى از آب آن چشمه نوشيد بيمار مى‌شد، و يا ماهى نوعى ترشحات مسموم داشته، هر چه بود حكومت و قدرتى با آن عظمت در لحظاتى چند فرو ريخت و قهرمان ميدانهاى بزرگ نبرد در برابر مرگ زانو زد.

هيچكس در آن لحظه توانايى نداشت قدمى براى او بردارد، يا لا اقل او را به منزل اصليش برساند و تاريخ از اين داستانهاى عبرت‌انگيز بسيار به خاطر دارد.

2- آيا جان دادن تدريجى است؟

تعبير جان به گلو رسيدن كه در آيات فوق بود (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ‌) كنايه از واپسين لحظه‌هاى زندگى است و شايد منشا آن اين است كه غالب اعضاى‌


[1]" مروج الذهب" مطابق نقل سفينة البحار جلد 1 صفحه 44.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 23  صفحه : 278
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست