نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 418
نكتهها:
1- سخنى با مفسر معروف" آلوسى"
در اينجا سؤالى براى جمعى مطرح است كه آلوسى مفسر معروف در روح المعانى آن را
به صورت ايرادى بر شيعه مطرح كرده، و ما آن را به صورت يك سؤال در اينجا عنوان
كرده، مورد بررسى قرار مىدهيم، خلاصه كلام او چنين است:
بعضى از شيعه آيه را در مقام استدلال بر امامت على ع ذكر كردهاند و گفتهاند
على ع واجب المحبة است، و هر واجب المحبتى واجب الطاعة است، و هر واجب الطاعتى
داراى مقام امامت است، و از آن نتيجه گرفتهاند كه على ع داراى مقام امامت مىباشد
و آيه را دليل بر اين موضوع شمردند.
اما سخن آنها از چند جهت قابل ايراد است.
اولا استدلال به آيه بر وجوب محبت فرع بر اين است كه آيه را به معنى محبت
خويشاوندان پيامبر بدانيم، در حالى كه جمع كثيرى از مفسران اين تفسير را
نپذيرفتهاند، و گفتهاند اين مناسب مقام نبوت نيست، زيرا پيامبر را متهم مىسازد،
چه اينكه شبيه كار دنياپرستانى است كه فعاليتهايى را شروع مىكنند، سپس منافعى در
برابر آن براى فرزندان و بستگان خود مطالبه مىنمايند بعلاوه با آيه وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ (تو پاداشى از آنها مطالبه نمىكنى) (يوسف- 104) منافات
دارد.
ثانيا قبول نداريم كه وجوب محبت دليل بر وجوب اطاعت است، لذا ابن بابويه در
كتاب اعتقادات مىگويد: اماميه اتفاق دارند كه محبت علويين لازم است در حالى كه
همه را واجب الاطاعت نمىدانند! ثالثا قبول نداريم كه هر شخص واجب الاطاعهاى
داراى مقام امامت يعنى زعامت كبرى باشد، و الا هر پيامبرى در زمان خود داراى چنين
مقامى بود، در
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 418