نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 307
يك به بدن اصلى خود بوده است تامين نمىشد و طبق بعضى از روايات معروف اين
چهار مرغ" طاووس"،" خروس"،" كبوتر" و"
كلاغ" بودهاند كه از جهات گوناگون با هم اختلاف فراوان دارند و بعضى آنها را
مظهر روحيات و صفات مختلف انسانها مىدانند، طاووس مظهر خودنمايى، زيبايى و تكبر،
خروس مظهر تمايلات شديد جنسى، و كبوتر مظهر لهو و لعب و بازيگرى، و كلاغ مظهر
آرزوهاى دور و دراز!
3- تعداد كوهها
تعداد كوههايى كه ابراهيم اجزاى مرغان را بر آنها گذارد در قرآن صريحا نيامده
است ولى در روايات اهل بيت ع ده عدد معرفى شدهاند و به همين دليل در روايات
مىخوانيم: اگر كسى وصيت كند جزئى از مال او را در موردى مصرف كنند و مقدار آن را
معين نسازد دادن يك دهم كافى است. [1]
4- اين حادثه چه موقع اتفاق افتاد؟
آيا به هنگامى كه ابراهيم در بابل بود يا پس از ورود به شام، به نظر مىرسد پس
از ورود به شام بوده است زيرا سرزمين بابل كوهى ندارد.
5- معاد جسمانى:
بيشتر آياتى كه در قرآن مجيد در باره رستاخيز وارد شده توضيح و تشريحى
براى" معاد جسمانى" است، اصولا كسانى كه با آيات معاد در قرآن سر و كار
دارند مىدانند معاد در قرآن جز به شكل" معاد جسمانى" عرضه نشده است، به
اين معنى كه به هنگام رستاخيز هم اين" جسم" باز مىگردد و هم" روح
و جان"، و لذا در قرآن از آن به" احياء موتى" (زنده كردن مردگان)
تعبير شده است و اگر رستاخيز تنها جنبه روحانى داشت زنده كردن اصلا مفهومى نداشت.
آيه مورد بحث نيز با صراحت تمام موضوع بازگشت اجزاى پراكنده همين بدن را مطرح
مىكند، كه ابراهيم ع با چشم خود نمونه آن را ديد.
6- شبهه آكل و ماكول:
از شرحى كه سابقا درباره انگيزه تقاضاى ابراهيم ع نسبت به مشاهده صحنه زنده
شدن مردگان ذكر كرديم (داستان افتادن مرده حيوانى