نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 482
خون ما پردههاى چشم ما و جزء جزء سلولهاى تن ما مشمول همان نظام دقيق است كه
در كل عالم حكومت مىكند و بالعدل قامت السماوات و الارض: آسمانها و زمين به وسيله
عدالت بر پا است [1] آيا
انسان مىتواند يك وصله ناجور در اين عالم پهناور باشد؟! درست است كه خداوند به
انسان آزادى اراده و اختيار داده تا او را بيازمايد و در سايه آن مسير تكامل را طى
كند، ولى اگر انسان از آزادى سوء استفاده كرد، چه مىشود؟ اگر ظالمان و ستمگران،
گمراهان و گمراه كنندگان با سوء استفاده از اين موهبت الهى به راه خود ادامه دادند
عدل خداوند چه اقتضا مىكند.
درست است كه گروهى از بدكاران در اين دنيا مجازات مىشوند و به كيفر اعمال
خود- يا لا اقل قسمتى از آن- مىرسند، اما مسلما چنان نيست كه همه مجرمان، همه
كيفر خود را ببينند، و همه پاكان و نيكان به پاداش اعمال خود در اين جهان برسند،
آيا ممكن است اين دو گروه در كفه عدالت پروردگار يكسان باشند؟ به گفته قرآن مجيد أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ ما لَكُمْ
كَيْفَ تَحْكُمُونَ:" آيا كسانى را كه در
برابر قانون خدا به حق و عدالت تسليمند همچون مجرمان قرار دهيم، چگونه حكم
مىكنيد"؟ (قلم- 35 و 36).
و در جاى ديگر مىفرمايد: أَمْ
نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ:" آيا
ممكن است پرهيزگاران را همچون فاجران قرار دهيم"؟ (ص- 28).
به هر حال تفاوت انسانها در اطاعت فرمان حق جاى ترديد نيست همانگونه كه عدم
كفايت دادگاه" مكافات اين جهان" و" محكمه و جدان" و" عكس
العملهاى گناهان" براى برقرارى عدالت نيز به تنهايى كافى به نظر نمىرسد، بنا
بر اين بايد قبول كرد كه براى اجراى عدالت الهى لازم است محكمه و دادگاه عدل عامى
باشد كه سر سوزن كار نيك و بد در آنجا حساب شود و گرنه اصل عدالت تامين