نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 294
اما هنگامى كه" محك تجربه آمد به ميان" و كوره امتحان سخت داغ شد و
خواسته آنها عملى شد نشان دادند كه آنها نيز از همان قماشند، بطورى كه قرآن در
دنباله همين آيه فرموده:" هنگامى كه انذار كننده الهى آمد جز فرار و فاصله
گرفتن از حق چيزى بر آنها نيفزود"! (فَلَمَّا
جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً).
اين تعبير نشان مىدهد كه آنها قبلا نيز بر خلاف ادعاهايشان طرفدار حق نبودند،
قسمتى از آئين ابراهيم را كه در ميان آنها وجود داشت محترم نمىشمردند، و هر روز
به بهانهاى آن را زير پا مىگذاشتند، براى" مستقلات" عقليه و فرمان خرد
نيز ارج و بهايى قائل نبودند، و با قيام پيامبر اسلام ص و جريحه دار شدن تعصب
جاهلانه آنها، و به خطر افتادن منافع نامشروعشان فاصله آنها از حق بيشتر شد، آرى
هميشه از حق فاصله داشتند و اكنون بيش از هر زمان.
***
آيه بعد توضيحى است بر آنچه در آيه قبل گذشت، مىگويد:" دورى آنها از
حق به خاطر اين بود كه طريق استكبار در زمين را پيش گرفتند، و هرگز حاضر نشدند در
برابر حق تسليم شوند" (اسْتِكْباراً
فِي الْأَرْضِ) [1]" و نيز به خاطر آن بود كه حيلهگريهاى زشت و بد را
پيشه كردند" (و مكر السيئ) [2]
[1] بسيارى از مفسران گفتهاند
كه" استكبارا" از نظر تركيب نحوى" مفعول له" مىباشد، و بيان
علت" نفور" و فاصلهگيرى آنان از حق است، و" مكر السيئ" را
عطف بر آن مىدانند و بعضى عطف بر" نفورا" دانستهاند.
[2]" مكر السيئ" از قبيل
اضافه جنس به نوع است، مانند علم الفقه، زيرا مكر به معنى هر گونه چارهانديشى است
خواه بد باشد يا خوب، لذا گاهى به خداوند نيز نسبت داده شده است، وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ (سوره آل عمران 54) ولى" سيئ" نوع خاصى از مكر است كه همان
حيلهگرى باشد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 294