نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 44
" و به
همين دليل فاسد شدند و هلاك گشتند" (وَ
كانُوا قَوْماً بُوراً).
***
در اينجا
خداوند روى سخن را به مشركان كرده، مىگويد:" اين معبودانتان شما را در آنچه
مىگوئيد تكذيب كردند" (مىگفتيد: اينها شما را از راه منحرف كردند و به سوى
عبادت خود دعوت نمودند در حالى كه آنها گفته شما را دروغ مىشمرند) (فَقَدْ
كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ).
و چون چنين
است و خود مرتكب انحراف خويش بودهايد،" قدرت نداريد عذاب الهى را از خود بر
طرف سازيد و خويش را يارى كنيد و يا از ديگران يارى بطلبيد" (فَما
تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً).
" و كسى
كه از شما ستم كند، عذاب شديد و بزرگى به او مىچشانيم" (وَ
مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً).
بدون
شك" ظلم" مفهوم وسيعى دارد هر چند موضوع بحث در آيه" شرك" است
كه يكى از مصداقهاى روشن ظلم مىباشد، اما با اين حال كلى بودن مفهوم آيه را از
بين نمىبرد.
جالب
اينكه" مَنْ يَظْلِمْ" به صورت فعل مضارع آمده است و
اين نشان مىدهد قسمت اول بحث اگر چه مربوط به گفتگوهاى رستاخيز است، اما جمله
اخير خطابى است به آنها در دنيا، گويى همين كه دلهاى مشركان بر اثر شنيدن"
گفتگوهاى عابدان و معبودان در قيامت" آماده اثرپذيرى مىشود سخن را از قيامت
به دنيا كشانده و به آنها مىگويد" هر كسى ظلم و ستمى انجام دهد او را شديدا
كيفر مىدهيم" [1]
***
[1] اين احتمال نيز وجود دارد كه جمله اخير نيز
دنباله گفتگوى خداوند با مشركان در قيامت باشد، و مضارع بودن فعل زيانى نمىرساند
زيرا جمله" مَنْ يَظْلِمْ ..."
به صورت يك قانون كلى (جمله شرطيه) ذكر شده و مىدانيم افعال در جمله شرطيه، مفهوم
زمانى خود را از دست مىدهند و تنها ارتباط شرط و جزا در نظر است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 44