در چهارمين آيه مورد بحث به پاسخ يكى ديگر از تهمتهاى
كفار به پيامبر اسلام ص كه او را شاعر مىخواندند مىپردازد، زيرا همانگونه كه در
آيه 5 سوره انبياء آمده است، گاه مىگفتند:
بَلْ هُوَ شاعِرٌ (او شاعر است) و حتى گاهى" شاعر
مجنونش" مىخواندند، چنان كه در آيه 36 سوره صافات آمده: وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ
مَجْنُونٍ:" آنها مىگويند آيا ما خدايان خود را به
خاطر شاعر ديوانهاى رها كنيم"؟! قرآن در آيه مورد بحث با بيانى بسيار منطقى
مىگويد: خط مشى پيامبر از خط شعرا جدا است، شعرا در عالم خيال و پندار حركت
مىكنند و او در عالمى مملو از واقع بينى براى نظام بخشيدن به جهان انسانى.
شعراء غالبا طالب عيش و نوشند، و در بند زلف و خال يار (مخصوصا شاعرانى كه در
آن عصر و در محيط حجاز مىزيستند چنان كه از نمونه اشعارشان پيدا است).
به همين دليل" شعرا كسانى هستند كه گمراهان از آنها پيروى مىكنند"
(وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ).
***
سپس به دنبال آن اين جمله را اضافه مىكنند:" آيا نديدى كه آنها در
هر وادى سرگردانند"؟! (أَ لَمْ
تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ) [2] آنها غرق
پندارها و تشبيهات شاعرانه خويشند، حتى هنگامى كه قافيهها
[1] زيرا" يلقون" از
ماده" القاء" در اين موارد به معنى منتقل ساختن اخبار و مطالب است،
همانگونه كه در آيه 53 سوره حج آمده"
لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و جمله"
أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ" نيز تناسب با كار
شياطين دارد، و گرنه آنها كه" افاك و دروغگو" هستند همهشان كاذبند نه
اكثرشان (دقت كنيد).
[2]" يهيمون" از ماده هيام
(بر وزن قيام) به معنى راه رفتن بدون هدف است!
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 377